تفاوتهای زن و مرد
آیا تا به حال فکر کردهاید که چه میزان از اختلافات به تفاوتهای ذاتی بین زن و مرد مربوط میشود؟ آیا تا به حا ل فکر کردهاید که عدم آگاهی از تفاوتهای ذاتی بین زن و مرد چه مسائل و مشکلاتی را به وجود آورده است؟ در بسیاری از موارد زوجین از همسر خود انتظارات و خواستههایی دارند، اما به این انتظارات و خواستهها نمیرسند و به همین دلیل از یکدیگر دلخور میشوند، غافل از اینکه رفتار همسر آنها از روی عمد نبوده است، بلکه توانایی انجام رفتار موردنظر را نداشته است. آگاهی از این تفاوتها باعث میشود نگرش انسان نسبت به همسرش کاملا تغییر کرده و از او انتظارات و خواستههای خارج از توان نداشته باشد. در این مقاله درصدد هستیم که این تفاوتها را برای شما شرح دهیم تا با آگاهی از این تفاوتها در زندگی مشترک از همسر خود انتظار نابجا و غیر معمول نداشته باشید. لازم به ذکر است که آگاهی از تفاوتهای روانی باعث ایجاد نگرش بهتر و سنجیدهتر خواهد شد، اما برای فهم بهتر تفاوتهای روانی ابتدا باید به تفاوتهای فیزیکی توجه داشته باشیم.
تفاوتهای فیزیکی
از نظر ویژگیهای جسمی و فیزیکی، پوست مردان از پوست زنان ضخیمتر است و به همین دلیل پوست زنان سریعتر از پوست مردان چین و چروک برداشته و در میانسالی آنها را تا حدودی پیرتر نشان میدهد. تارهای صوتی بانوان خیلی ضعیفتر و ظریفتر از مردان است و به همین خاطر صدای مردان بسی بمتر و کلفتتر است. خون مردان از خون زنان غلیظتر است و در خون آنها ۲۰ درصد گلبول قرمز بیشتر از زنان است، به همین خاطر مردان بیش از زنان به کسب اکسیژن نیازمند هستند و به همین علت انرژی بیشتری را برای کسب اکسیژن صرف مینمایند و به مراتب قدرت و سطح انرژی آنها نیز از زنان افزونتر است، از طرفی مردان نفس عمیقتری نسبت به زنان میکشند و تنفس در زنان سریعتر از مردان است.
به طور کلی استخوانبندی مردان کلفتتر و محکمتر از زنان بوده و ساختمان و نوع جایگزینی استخوانهای زنان متفاوت از مردان میباشد. به همین خاطر است که حرکت و راهرفتن زنان، بسی جذاب و خوشآهنگ به نظر میرسد. برای اینکه در هنگام زایمان دچار مشکلی نگردند، نوع استخوانبندی آنها در ناحیه باسن و ران نیز متفاوت است و گشادهتر از مردان میباشد.
عضلات مردان بیش از عضلات زنان دارای چربی است، به همین خاطر در زمان کار سنگین یا رژیم غذایی سریعا به کاهش وزن دچار میشوند. از طرفی وجود عضلات زیاد باعث میشود که مردان از انرژی قدرتی بیشتری برخوردار باشند. با تمام اینها زنان دارای یک لایه از چربی خاص در زیر پوستشان هستند که باعث میشود با وجود ظرافت و نازکی پوست بدنشان در زمستان کمتر از مردان احساس سرما و برودت نمایند و همچنین در تابستان نیز کمتر از مردان عرق مینمایند. وجود چربی اضافی در زنان به عنوان منبع انرژی یدکی محسوب میشود که باعث میشود آنان بیش از مردان در برابر کارهای سخت مقاوم باشند.
تفاوتهای مغزی
تحقیقات سالهای اخیر همگی نشان دادهاند که مغز مردان و زنان با هم تفاوت دارد و این تفاوت نهتنها در ساختار مغزی آنهاست، بلکه در نحوه عملکرد مغز آنها نیز تفاوتهای چشمگیری مشاهده میشود. به طور کلی خانمها میتوانند در آن واحد از هر دو نیمکره مغزشان استفاده کنند، اما مردها نمیتوانند این کار را بکنند و هر لحظه از یکی از نیمکرههای مغزشان استفاده میکنند. مغز از دو نیمکره چپ و راست تشکیل شده است. نیمکره راست مخصوص مهارتهای زبانی و نیمکره چپ مخصوص کارهای ذهنی و مهارتهای حل مسائل است. خانمها میتوانند در آن واحد از هر دو نیمکره استفاده کنند، اما آقایان یا فقط از نیمکره راستشان و یا فقط از نیمکره چپ مغزشان استفاده میکنند.
تحقیقات دیگر نشان داده است که بافتهای ارتباطی در بعضی از زنها بیشتر است. این موضوع میتواند دلیل این باشد که چرا زنها میتوانند در آن واحد از هر دو نیمکره مغزشان استفاده کنند. اگرچه این مسئله در مورد همه خانمها صدق نمیکند، اما تصاویر ام.آر.آی که از مغز آنها گرفته شده، نشان میدهد که حتی خانمهایی که با فتهای ارتباطی مغز آنها خیلی زیاد نیست نیز میتوانند در آن واحد از هر دو نیمکره مغزشان استفاده کنند. گاهی اوقات هم با اینکه بافتهای ارتباطی مغز آقایان از خانمها بیشتر است، اما باز آنها فقط میتوانند هر لحظه از یک نیمکره مغزشان استفاده کنند، نه از هر دو نیمکره. این موضوع به تنهایی میتواند باعث ایجاد تفاوتهای چشمگیری در بین دو جنس بشود.
وقتی به ساختار ذهنی زنها توجه میکنیم، میبینیم که مغز آنها به گونهای طراحی شده است که به آنها اجازه میدهد بتوانند بهتر از مردها احساساتشان را بیان کنند و با دیگران حرف بزنند. بافتهای ارتباطی بین دو نیمکره، در مغز زنها بیشتر از مغز مردها است. این بافتها متشکل از میلیاردها سلول عصبی است که دو نیمکره مغز آنها را به هم مرتبط میکند. به همین دلیل زنان میتوانند در آن واحد هم از مراکز اطلاعات زبانی مغزشان استفاده کنند و هم مرکز احساسی برای بیان احساساتشان است. به همین دلیل دختر بچهها زودتر از پسربچهها حرف زدن را یاد میگیرند. تحقیقات نشان داده است که دختر بچهها از واژههای بیشتری در مقایسه با پسر بچههای هم سن و سال خودشان استفاده میکنند.
مغز دخترها به گونهای است که آنها بتوانند در زمینه ارتباطی قوی باشند، ولی مغز پسرها بیشتر در زمینه مهارت فضایی قویتر است. مثلا پسرها میتوانند تصمیم بگیرند که توپ را باید تا چه ارتباطی پرتاب کنند تا به هدف برسد و یا این که برای کمک گرفتن از دیگران به کجا بروند و چطور به آنجا برسند. مهارتهای فضایی به پسران اجازه میدهد تا آنها وقتی دچار استرس میشوند، به دنبال پیداکردن راهحلی برای استرس و مشکل به وجود آمده باشند. مهارتهای فضایی یا ذهنی آنها به آنها این اجازه را میدهد که راهحلهای مختلفی برای مشکلاتشان پیدا کنند.
اکثریت دختر بچهها تمایل دارند پرحرفی کنند و بدون اینکه فکر کنند، حرف بززند، اما پسر بچهها بیشتر تمایل دارند مشغول انجام کاری شوند و با فکر کردن، کارهایشان را انجام دهند. اگر به دختر بچهها اجازه دهیم بدون اینکه از ما بپرسند، حرفهایشان را بزنند و وقتی خوب حرف میزنند به آنها نگوییم که ساحت شوند و آنها فکر نکنند که اگر حرف بزنند ما دوستشان نخواهیم داشت، سلولهای مهمی که دو نیمکره مغز آنها را به هم ربط میدهد، بهتر رشد میکند و آنها میتوانند در آن واحد هم فکر کنند و هم حرف بزنند و هم احساساتشان را بیان کنند.
حال پس از توضیح مختصر تفاوتهای مغزی، به توضیح درباره تفاوتهای روانی بین زن و مرد میپردازیم:
وقتی زنی ناراحت است و نمیتواند به خوبی فکر کند، به دنبال کسی میگردد تا با او حرف بزند و شنونده خوبی برای حرفهایش باشد. با این کار او میتواند به آرامش برسد و درست فکر کند و ببیند در آن شرایط چه کاری درست است و چه تصمیمی باید بگیرد. وقتی زنی ناراحت است، اگر بتواند چنین کسی را پیدا کند که به حرفهای او گوش کند و بتواند از احساساتش برای او بگوید، بعد از مدتی حالش خیلی بهتر خواهد شد. وقتی مردی ناراحت است، نمیتواند خوب فکر کند و دیگر آرام و قرار ندارد. در این شرایط گاهی قدم میزند و مرتب به جلو و عقب میرود و با این کارها به حالت آرامش میرسد. مردها قبل از اینکه بخواهند کاری انجام دهند یا احساساتشان را بیان کنند، باید در مورد آنها فکر کنند. اما زنها میتوانند در آن واحد، هم فکر کنند، هم چیزی را احساس کنند و هم حرف بزنند.
از زمانهای باستان تاکنون، مردها برای زنده ماندن و بقا به توانایی پرتاب کردن نیزه و حمله به دشمن نیاز داشتند، زنان نیز برای حفظ بقا و زنده ماندن نیاز داشتند که با دیگران ارتباط برقرار کنند و با آنها حرف بزنند. به همین دلیل است که ساختار مغز زنها و مردها با هم فرق دارد. خانمها باید بتوانند با دیگران حرف بزنند و احساساتشان را با آنها در میان بگذارند، در حالی که مردها باید احساساتشان را کنار بگذارند و با عقل و منطقشان تصمیم بگیرند و مشکلاتشان را حل کنند.
در مغز مردها ابتدا نورنهای ارتباطی بین مراکز احساسی و حرکتی آنها تکامل پیدا میکند. بنابراین وقتی مردها عصبانی یا ناراحت هستند، باید کاری انجام بدهند و ساکت و آرام ننشینند. اولویت آنها در این شرایط این است که راهحلی برای مشکلاتشان پیدا کنند. زنها نیز توانایی حل مشکلاتشان را دارند، ولی چون مغز آنها از نظر ساختاری با مغز آقایان متفاوت است، آنها تمایل دارند که قبل از پیدا کردن راهحلی برای مشکلات در مورد آن مشکل حرف بزنند.
در مغز زنها بین مراکز عاطفی و زبان مغز، میلیاردها نورون ارتباطی وجود دارد. به همین دلیل است که آنها میتوانند با حرف زدن احساساتشان را بیان کنند و در این کار بر مردها ارجحیت دارند. وقتی زنی میخواهد احساساتشان را بیان کند، لازم نیست که ابتدا در مورد این که چیزی بگوید، فکر کند و بعد حرفش را بزند، اما مردها نمیتوانند به این سادگی از احساساتشان حرفی بزنند و نمیتوانند مستقیما این ارتباط مغزی بین مرکز عاطفی و کلامیشان را برقرار کنند و باید این مسیر را دور بزنند.
ساختار و عملکرد مغزی مردها وقتی که میخواهند احساساتشان را بیان کنند، اینگونه است که ابتدا نسبت به چیزی احساس خاصی پیدا میکنند، بعد تصمیم میگیرند کاری انجام دهند، ولی قبل از این کار، احساسات خودشان را تجزیه و تحلیل میکنند تا ببینند چطور باید آن را بیان کنند، بعد تازه تصمیم میگیرند که آیا حرف زدن در مورد آن ضرورت دارد یا نه. سپس نیمکره چپ آنها وارد عمل میشوند و آنها به دنبال واژگان مناسبی میگردند تا احساساتشان را بیان کنند. آنها حتی زمانی که شروع به حرف زدن میکنند و احساسات جدیدی در آنها به وجود میآید، دوباره این چرخه ادامه پیدا میکند و برای ادامه صحبتشان نیز باید این مسیر را طی کنند. فهم این مطلب شاید کمی برای خانمها مشکل باشد، چون آنها به راحتی میتوانند حرف بزنند و از احساساتشان بگویند و حین حرف زدن فکر هم بکنند.
عملی بودن آقایان و احساسی بودن خانمها از دوران کودکی هم قابل مشاهده میباشد. در این زمینه تحقیقات و پژوهشهای زیادی انجام گرفته است که همگی نتایج بالا را تایید میکنند که یک مورد از آنها را در اینجا ذکر میکنیم. در یک تحقیق از مادر کودکی خواسته شد تا وارد اتاقی شود و به جایی برود که طفلش قبلا آنجا قرار داشت. در آن اتاق دیوار شیشهای وجود داشت که مادر را از کودکش جدا میکرد. از مادر کودک خواسته شد که بدون این که احساسی نسبت به کودکش داشته باشد، جلوی آن دیوار شیشهای بایستد. نتیجه آزمایش نشان داد که عکسالعمل دختران و پسران در این آزمایش نسبت به یکدیگر کاملا متفاوت است.
زمانی که کودک پشت شیشه، یک پسر بود، با دیدن مادرش و این که چرا مادرش او را بغل نمیکند، ناراحت میشد و چهار دست و پا به سمت مادرش میرفت. وقتی که به دیوار شیشهای میرسید، سعی میکرد دیوار را بشکند و یا از آن بالا برود تا به مادرش برسد. در مادرش پیش او میرفت و او را بغل میکرد.
زمانی که کودک پشت شیشه، یک دختر بود، با دیدن مادرش او نیز مثل پسر بچه پشت دیوار ناراحت میشد و گریه میکرد و انتظار داشت مادرش او را بغل کند. اما به جای این که چهار دست و پا راه برود و به سمت مادرش برود و یا این که سعی کند از شیشه بالا برود، دختر بچه فقط به چشمان مادرش نگاه میکرد و گریه میکرد. نتیجه این آزمایش به ما نشان میدهد که پسرها با رفتار و کارهایشان، احساساتشان را نشان میدهند و دختر بچهها احساساتشان را از راه کلامی بیان میکنند.
به تدریج همراه با رشد فرد مغز او نیز تکامل پیدا میکند و در حین این تکامل تفاوتهای بین زن و مرد افزایش پیدا میکند. وقتی زنی از چیزی ناراحت میشود، در ابتدا سعی میکند که در مورد آن حرف بزند، وقتی او شروع به حرف زدن میکند، مراکز عقلانی مغز او فعال میشوند و او میتواند هم در مورد گفتههایش فکر کند و هم از روی احساسش تصمیم بگیرد، بنابراین در ابتدا مرکز احساسی مغزش و بعد مرکز عقلانی و شناختی آن فعال میشوند و او میتواند احساساتش را بیان کند.
بازدید:۴۰۶۵۲۸