خانم لنون!خانم موسیقی دان
اگر روزی روزگاری دست فلک شما را به یک آدم معروف که از قضا موزیسین است تبدیل کند، آن وقت دوست دارید در کدام دسته باشید؟ دسته اول، آدمهایی که نان اسم همسر مرحومشان را میخورند. دسته دوم، آنهایی که نان کارهای گذشتهشان را میخورند و دیگر حال و حوصله انجامدادن کارهای بزرگ را ندارند و یا دسته سوم آنهایی که اسم ندارند، اما اگر قرار باشد نان چیزی را بخورند، نان هنرشان را میخورند. این نکته را هم پیوست کنید که دسته اول و دوم بیشتر نان میخورند و دسته آخر به سرنوشت نقاش زیر شیروانی تبدیل میشوند. چیزی نزدیک به سه ماه از انتشار آلبوم یوکو اونو، بیوه جان لنون، مارک نافلر و ریورساید گذشته و مجلهها و سایتهای مخصوص نقد موسیقی دیگر نظراتشان را تکمیل کردهاند. هر کدام از این سه آلبوم به یکی از آن سه دسته موزیسین مربوط است. ماجرا را ادامه دهید و هر آلبوم را به موزیسین صحیح وصل کنید!مشاوره زنان
پس آوانگارد که میگن ایشونن؟!
این خانم به شدت اصرار دارند که «اونو» خطابشان کنید، نه لنون. هرچند هنوز ادعا میکند عاشق جان لنون است و یادش هرگز از دلش بیرون نمیرود. وای که چه احساساتی! یک تنه بیتلز را متلاشی کرد و به قول خودش سوپرگروهی به نام پلاستیک اونو تشکیل داد. البته این لقب برمیگردد به دهه ۷۰؛ زمانی که رینگو استار، درامر بیلتز برای پلاستیک اونو ساز میزد و سولوییست گروه هم اریک کلپتون بود. البته این گروه فقط دور هم جمع میشد و مشغول گل گفتن و گل شنفتن میشد. احتمالا تا میآمدند کار کنند، رینگو استار میگفت: ولش کن، حسش نیست! یوکو اونو اولین آلبوم استودیوییاش را منتشر کرده. اسمش هم هست «جایی میان سرم و آسمان».
بیوه لنون، نقاشی میکند، شعر میگوید، آلبوم بیرون میدهد و خلاصه از هر انگشتش یک هنر میریزد. فقط باید چند نفر را استخدام کند که این هنرها را جمع کند که حیف و میل نشود. شایعه شده که این آلبوم فقط در شش روز جمع شده و از اول تا آخر از بداهه نوازیهای اعضای گروه که تقریبا همهشان مثل خود یوکو اونو ژاپنی هستند، شکل گرفته. ترانهها هم که کار خود سرکار خانم بوده. مجله رولینگ استون به اندازه یک ستون از این آلبوم تعریف و تمجید کرده و گاردین هم نیمصفحهای بهبه و چهچه راه انداخته. مجله تخصصی کیو موضع مشخصی ندارد و تنها جایی که میشود یک نقد درست و حسابی خواند، در مجله داستد است. نویسنده آن نقد، خیلی صریح و بیتعارف نظرش را نوشته که خواندنی است:
«ترانههای یوکو اونو ساده و صمیمی هستند، اما قالب موسیقی هم در انتخاب ترانه نقش مهمی دارد. به سختی میشود با این ترانههای عاشقانه و خوشبینانه ادعا کرد که در سبک راک مشغول فعالیت هستید. شاید اگر اونو تا این حد تاکید نمیکرد که این آهنگها زندهکننده فضای دهه ۷۰ هستند، و آن وقت تا این حد سادهانگارانه پرداخت نشده بودند، میشد آلبوم را راحتتر نقد کرد. فضای پر از عشق و محبت و نگاه مثبت به زندگی تا چه حد میتواند برای مخاطب موسیقی راک آن هم از نوع دهه هفتادیاش جذاب باشد؟ مگر در آن سالها خودشان بهترین نمونههای این رویکرد را نشنیدهاند؟ یا در جبهه مخالف، آن همه اعتراض و فضای نارضایتی موزیسینهای آن دوره در کجای این آلبوم نمود دارد؟»
شنیدهها میگوید خانم اونو دوره افتاده و آلبومش را تغییردهنده مسیر موسیقی راک کنونی معرفی میکند و پسرش را هم یک تهیهکننده خوشفکر و نابغه که میتواند ایدههای فوقالعادهای بدهد که دنیای موسیقی را متحول کند. آن وقت در آهنگ Healing اینطور برای ما آدمهای بدبین و کوردل سخنرانی میکند: دنیای پر از صلح را تصور کن / آن وقت، قبل از آنکه وارد عمل شوی، همه ترانههای غمناک را جمع کن / و بعد نگاه منفیات را به زندگی عوض کن / برای ساختن آیندهای زیبا / این خیلی ساده است. بله، واقعا خیلی ساده است خانم اونو! ردپای لنون به ناشیانهترین شکل ممکن در این آلبوم توی ذوق آدم میزند. کجای موسیقی راک در این سالها اسم این کارها را آوانگارد گذاشتهاند؟ و کجا خود موزیسینها اینگونه کارهای مستعمل را شاهکار نامیدهاند؟
آقای مؤلف
آلبوم Get lucky به فاصله چند روز از آلبوم یوکو اونو در انگلستان منتشر شد و اسم مارک نافلر یک بار دیگر دهان به دهان چرخید. اما نباید از این پیرمرد مهربان انتظار تغییر آنچنانی داشت. به اندازه کافی کارهای فوقالعاده کرده و احتمالا دیگر این آلبومهای آخر را برای دل خودش بیرون میدهد. نافلر همیشه بیحاشیه و کمسروصدا بوده. حتی وقتی با گروه سابقش دایراستریتز مقابل چند هزار نفر روی استیج لایو اید رفت.
جالب این که او کار خودش را کرده و بلوز انگلیسی امروز بیش از آن چیزی که فکرش را میکنید مدیون نافلر است. او رسما الگوهای بلوز را در طول زندگی هنریاش تالیف دوباره کرده و مثل یک کتابخانه مرتب، آنها را در دستههای خودشان جا داده. چند سایت تخصصی موسیقی از جمله blogcritics.org نقدهایی درباره آلبوم جدید او منتشر کردهاند. همه میگویند او همان نافلر همیشگی است، با این تفاوت که این بار خیلی بیشتر از آلبومهای قبلیاش از فولکلور اسکاتلندی و فولکلور سلتیک استفاده کرده. نافلر یک بار دیگر هم در آلبوم a shot at glory این کار را کرده بود و نشان داده بود به شدت دلش میخواهد این فولکلورها را وارد موسیقی عامهپسندتری کند و به گوش آدمهای بیشتری برساند. این بار هم او همین نکته را هدف اصلی قرار داده و آلبوم جدیدش را منتشر کرده. کار نافلر کاملا راحتفهم و گوشنواز است و هیچ نکته زنندهای ندارد. مثل روزهای اول پاییز است که نور مایل خورشید آدم را قلقلک میدهد. مثل نسیم ملایم گذرایی است که تا میآیی احساسش کنی، از جلوی دماغت رد شده. فقط میشود به نافلر پیر ایراد گرفت که چرا اتفاق جدیدی در سبک کاریاش نیفتاده که البته ایدههای جدید هم در بعضی آهنگها مثل So far from the clide به گوش میآید. اما آن قدری نیست که مشکلپسندترها را راضی کند.
بچه غولهای ورشو غول شدند
یادتان میآید آن مطلب بچه غولها در ورشو را؟ آن زمان که گروه ریورساید لهستانی را برایتان معرفی کردم، هنوز خبری از در راه بودن آلبوم جدیدشان به جایی درز نکرده بود. حالا آلبومشان را منتشر کردهاند و بیشتر همه را انگشت به دهان گذاشتهاند. آلبومهای قبلیشان واقعا شاهکار بودند و این یکی از هر سه آلبوم قبلی بهتر است، اما واژهای را که از شاهکار بهتر باشد پیدا نمیکنم. خودتان جایگزین کنید. شاید تا اینجای مقاله کمی خسته شدهاید که درباره یک آلبوم بد و یک آلبوم معمولی خواندهاید. عوضش همین حالا با یک آلبوم درجه یک سروکار دارید که نمونهاش را نمیتوانید پیدا کنید.
این آلبوم هنوز سه ماهه هم نشده، اما خبرها از Sold out شدنش حکایت دارند. یعنی دیگر هیچ نسخهای از آن در بازارهای جهانی برای خریدن وجود ندارد و همهاش را خریدهاند. ماه اول از طرف سایت معتبر متال همر نمره از ۱۰ گرفت و آلبوم ماه شناخته شد.
تا همین حالا هم چندین نقد قرص و محکم در محافل تخصصی موسیقی اروپا نوشته شده که به هیچ وجه جنبه سرگرمی ندارد و به چشم یک آلبوم جدی به آن نگاه کردهاند. اسم آلبوم را میخواهید؟ Anno domini high definition تعاریف متعالی بعد از میلاد مسیح. پنج آهنگ دارد که همهشان به اندازه اسم آلبوم عجیب و غریب هستند.
هماهنگی فوقالعادهای بین گراد زینسکی، گیتاریست گروه و لاپاژ کیبوردیست باهوش به وجود آمده که مثالزدنی است. آنها بهطرز عجیبی کار همدیگر را تکمیل میکنند و انگار کارشان از کار کلی گروه جدا و بزرگنمایی شده. الگوهای شرقی موسیقیشان هنوز هم پابرجاست و استفاده از موسیقی جز هم به حد اعلایش رسیده. در این دوره و زمانی که گوشکردن یک آلبوم تازه تاملبرانگیز و قوی به اندازه پیداکردن یک مو روی سر یک کچل سخت است، روح آدم را تازه میکند. میشود امیدوار بود هنوز همه دنیای هنر به پایان نرسیده و هنوز هم کلی ابتکار جدید وجود دارد که میشود به خرج داد. آنها در یکی از کارهایشان هم از یک نوازنده مهمان استفاده کردهاند که برای طرفداران موسیقی جز اسم آشنایی است. نیل مورس فقط برای چند ثانیه در یکی از آهنگها ساکسیفون زده که خود ماریوس دودا گفته این برای ما افتخار بزرگی است. موسیقی ریورساید همان اندازه که خشنتر و معترضتر شده، به همان اندازه هم با ثبات و مستحکم است. هیچ کجای این آلبوم احساس نخواهید کرد که اعتراض آنها بیپایه و سرسری است. هم خود گروه به اندازه کافی جا افتاده و ماهرانه کار کرده و هم ایدههایشان به اندازه کافی پرورده شده است و قوام آمده. جالب اینکه منتقدهای موسیقی در اروپا آنقدر سوژه تکنیکی برای اشارهکردن داشتهاند که توجه زیادی به اشعار نکردهاند و بیشتر درباره فرم موسیقایی گروه حرف زدهاند. سایت متال اسپرس رادیو هم توصیه جالبی کرده. آنها گفتهاند این آلبوم، اثری است که گوشکردنش برای همه طرفداران پراگراسیو راک و پراگرسیو متال واجب است.
– شان لنون جزو ناخلفترین پسرهای دنیا به حساب میآید. او نهتنها پا جای پدرش نگذاشته، بلکه طرفدار سفت و سخت ایدههای احساسی و منفعل مادرش است و امروز موسسهای به نام «کیمرا» راه انداخته و تهیهکننده آلبومهای موسیقی شده. البته بیش از هر کس دیگری به کارهای آبکی مادرش بها میدهد و هزینههای هنگفتی برای تبلیغ آلبوم آخر اونو متقبل شده.
– شاید
برای آلبومش تقدیر نشود و جایزهای نگیرد، اما صدابردارش چاک آنلی حتما از قِبَل آلبوم نافلر به شهرت خوبی میرسد. این آلبوم در استودیو «گرو» تهیه شده؛ استودیوی فوقمدرنی که جای استودیوی مشهور ابی رود را گرفته. چاک آلبوم نافلر را درست به شکل یک آلبوم دهه پنجاهی با کیفیت آنالوگ یا در واقع صدای اصلی ضبط کرده، اما از تجهیزات دیجیتال استفاده کرده.
– این آلبوم، آلبوم چهارم ریورساید است. زمان کلی آهنگها درست ۴۴ دقیقه و ۴۴ ثانیه است و اسم آلبوم هم از چهار کلمه تشکیل شده که علاوه بر اسم اصلی خود آلبوم به بحران اقتصادی جهانی هم اشاره دارد، چرا؟ به خاطر حروف اول کلمات اسمش که میشود ADHD. این علامت به معنی «هشدار! کسری بودجه و بینظمی فزاینده مالی» است و این روزها در اقتصاد دنیا زیاد به کار میرود. رمز و رازهای دیگری هم در ترانههاست که خودتان کشفش کنید بهتر است.
بازدید:۳۹۸۶۵۴