برترین و معتبرترین مرکز مشاوره در سطح ایران به همراه بهترین دکتر روانشناس و روانپزشک که می توانید مشاوره های مختلفی را در زمینه های مشاوره کودک و مشاوره قبل از ازدواج و مشاوره برای ازدواج در مازندران تجربه کنید.
روانشناس خوب تهران روانپزشک خوب تهران مشاور ازدواج تهران مشاور خانواده تهران دوره آموزش خانواده
فقط با یک تماس تلفنی از بهترین مشاوران ایران توسط دکتر متخصص زنان ، مشاوره آنلاین و مشاوره تلفنی در مراکز مشاوره ساری و مازندران می باشد.
نفر آخر شمایی؟
احتمالا بیشتر شما تجربه در صف نانوایی ایستادن را داشتهاید. قطعا وقتی صف شلوغ بوده کلی هم زیر لب غرغر کردهاید. این جمله هم حتما برایتان آشناست که وقتی تو صف ایستادهاید، یکی از پشت سر میپرسد: نفر آخر شمایی؟ آدمهایی را هم که میخواهند به خیال خودشان زرنگی کنند و نوبت صف را رعایت نکنند، دیگر بعید است ندیده باشید.
پس بد نیست بدانید مردم کشور بنین در غرب قاره آفریقا، برای گرفتن یک قرص نان باید ساعتها در آفتاب سوزان در صف بایستند. اصلا فکر میکنید صف فقط برای نان گرفتن است؟ خبر ندارید چه صفهایی در دنیا برای چه چیزهایی که بسته نمیشوند. پس با هم یک دور در صفهای گوناگونی که در دنیا هست میزنیم. ضمنا این نکته اخلاقی را هم که هرازگاهی دو تا نان برای منزل بخری بد نیست، فراموش نفرمایید!
چندین سال پیشها وقتی موبایل هنوز اینقدر زیاد در دست و بال مردم نبود، مد شده بود آنهایی که موبایل داشتند، تا یک تازه موبایل خریده را میدیدند که زیادی با موبایلش ور میرفت، میگفتند یارو چقدر ندید بدیده. این وضعیت دو سال پیش در کوبا اتفاق افتاد. داستان این ندید بدیدی مدل کوبایی از جایی شروع شد که رائول کاسترو به جای برادرش رئیس جمهور کوبا شد. ایشان هم برای این که خودی نشان داده باشد، در اولین اقداماتش دستور لغو ممنوعیت خرید تلفن همراه را صادر میکند. به فاصله یک هفته صفهای شگفتانگیز جلوی فروشگاههای شرکت ملی مخابرات کوبا برای خرید سیم کارت تشکیل میشود که در تاریخ این کشور بیسابقه بود.
موضوع وقتی جالبتر میشود که بدانید هزینه این سیم کارتهای موبایل در کوبا به علاوه یک گوشی نهچندان مدل بالا چیزی معادل حقوق هفت ماه یک کوبایی است. تازه این که چیزی نیست، مخابرات کوبا وقتی این همه مشتاق را که با این همه گرانی باز هم خاطرخواه موبایل هستند در صفهای طولانی میبیند، بلافاصله اعلام میکند هزینه آبونمان تلفن همراه باید با ارز خارجی پرداخت شود. اما حتی این هم عمرا نتواست خللی در صفوف به هم فشرده شیفتگان تلفن همراه در کوبا بهوجود بیاورد. مخابرات کوبا هم که حسابی خوش به حالش شده بود، در اطلاعیهای اعلام کرد امیدوار است بتواند با این درآمد زیادی که نصیبش خواهد شد، وضعیت مخابرات را در داخل کوبا بهبود ببخشد.
***
داستان صفهای طولانی جلوی کتابفروشیها برای خرید سری کتابهای «هری پاتر» را دیگر حتما همه شما بارها شنیدهاید. اما عجیبترین صفی که برای خرید این کتاب بسته شد، در کوالالامپور بود.
تابستان سه سال قبل بود که اعلام شد آخرین سری از کتابهای «هری پاتر» قرار است تا چند روز آینده رسما منتشر شود. خیلی از علاقهمندان و سینهچاکان این کتاب هم در سرتاسر دنیا جلوی کتابفروشیها صف بستند. در این بین مالزی که آمار چندان خاصی در زمینه هریپاترخوانی نداشت، ناگهان صفهای به شدت طولانی را جلوی کتابفروشیهای خود میبیند. اما بشنوید از احوالات کتابفروشیهای کوالالامپور که وقتی صبح برای باز کردن مغازه خود میروند، این همه جمعیت را میبینند. آنها که اصلا قرار نبوده کتاب «هری پاتر» بیاورند، مات و مبهوت جمعیت را نگاه میکنند. عصر آن روز سندیکای کتابفروشان جلسهای ترتیب میدهند و قرار میشود حالا که این همه مشتری هری پاتری دارند، چند هزار جلد از آن را خریداری کنند.
آخر شب همان روز، کتابفروشیها این خبر را به کسانی که ساعتهاست در صف ایستادهاند، میدهند و میگویند مراحل انتقال کتابها به مالزی ممکن است چند روزی طول بکشد و آنها بهتر است بروند و چند روز دیگر برای صف بستن و خرید کتاب برگردند. اما آنها که بدجور نگران نوبتشان بودند، حاضر نبودند به همین راحتی پا پس بکشند.
روزنامه استار چاپ کوالالامپور در روزی که قرار بود بالاخره کتاب «هری پاتر» به فروش برسد، وقتی در صف یکی از کتابفروشیهای بزرگ که در کنار برج دوقلوی کوالالامپور بود، به سراغ نفر هزارم صف میرود، از او میپرسد هری پاتر کیست؟ آن شخص که پسری حدود بیست و چند ساله بوده جواب میدهد: یکی از قهرمانان سینمایی است!
***
ما که نرفتهایم، اما آنها که رفتهاند میگویند کره جنوبی یکی از با نظمترین کشورهای دنیاست. به همین دلیل کمتر پیش میآید چیزی به اسم صف آن هم از نوع طولانی در آن تشکیل شود. شاید همین هم باعث شد وقتی در اواسط پاییز دو سال پیش که بیش از ۱۰ هزار نفر پشت در فروشگاههایی که قرار بود بازی کامپیوتر وارکرافت را به صورت همزمان با سایر نقاط جهان پخش کنند، رفتند، سئول به حالت اضطراری درآمد و چند ساعت به ظهر مانده دولت در اقدامی جالب بعضی از مناطق سئول را تعطیل اعلام کرد.
مردم عادی که نمیتوانستند متوجه شوند یک بازی کامپیوتری مگر چه چیزی دارد که این همه جمعیت برای خریدنش باید در صف بایستند، گوشهای میایستادند و جوانهایی را که در صف بودند تماشا میکردند. هرچه به طرف عصر میرفت، به جمعیت صفها اضافه میشد. پلیس سئول هم که میبیند وضعیت به این صورت است، دستور میدهد تا زودتر از موعد درهای فروشگاهها باز شود و بازیها فروخته شود.
بالاخره با هر وضعیتی بود فروشگاهها باز میشوند و بازی فروخته میشود. اما داستان در همین جا به پایان نمیرسد و تازه مشکلات شروع میشود. نیمی از ۱۱ هزار نسخهای که در آن شب به فروش میرسد، خراب بودهاند. دیگر خودتان مجسم کنید، صبح فردای آن روز سئول چه حال و هوایی دارد. اگر فکر میکنید کرهایها خیلی منظم و شسته رفته به صف میشوند تا اعتراض خودشان را از اینکه بعد از این همه صف ایستادن بازی خراب بهشان قالب شده ابراز دارند باید بگویم نخیر. صبر آن بندگان خدا هم حدی دارد. در نهایت با وساطت پلیس قضیه فیصله داده میشود و قرار میشود تا چند روز آینده نسخه سالم بازی با جریمهای که شامل بازگرداندن نصف پول خریداران به آنهاست، تحویل داده شود. در آن وسط دیدنیترین چیز قیافه فروشندگان بازی بود.
***
یکی از مهمترین مشکلات پاریس در فصل زمستان مسئله بیخانمانهای آن است. مثلا بعضی از آنها که در کنار رود سن میخوابند، به داخل رودخانه میافتند(!)، بعضی دیگرشان به داخل کانالها سقوط میکنند و عدهای دیگر هم اگرچه جایی نمیافتند، اما یخ میزنند و جان به جانآفرین تسلیم میکنند. در سال ۲۰۰۶ بالاخره یک عده احساس کردند این بندگان خدا که داخل رودخانه و کانالهای آبی سقوط میکنند، ناسلامتی آدم هستند. بنابراین تصمیم میگیرند انجمنی تشکیل دهند تا به آنها کمک کنند. اسم این انجمن که هیچ مدله ربطی به این موضوع ندارد، «بچههای دنکیشوت» گذاشته شد. این انجمن با کمک سازمان پزشکان بدون مرز چادرهای گرمی آماده میکردند تا بیخانمانها را از شر این سقوط آزاد و منجمدشدنها خلاص کنند.
خانه به دوشان سایر شهرهای فرانسه وقتی دیدند اوضاع در پاریس بر وفق مراد است، تصمیم میگیرند مسافرتی به پایتخت کنند و چادری مشتی و گرم و نرم کاسب شوند.
این انجمن خیریه هم که دیگر انتظار این همه بیخانمان را نداشت، در کمتر از چند روز با بیش از ۱۰ هزار متقاضی روبهرو شد که در کنار رود سن صف کشیده بودند. این چند هزار بیخانمان، بسیار منظم در صف ایستاده بودند و حتی بعضی از آنها پلاکاردهایی در دست داشتند که روی یکی از آنها که از دوربین شبکههای تلویزیونی فرانسه دور نمانده بود، نوشته بودند: «طبق حقوق شهروندی، سریعتر چادرهای ما را بدهید.»
«میگن به پشه رو بدید، باند فرودگاه میخواد» حکایت همین بیخانمانهای پاریسی است. خلاصه با کمک شخصیتهای هنری و سیاسی و شهردار پاریس در حدود ۱۴ هزار چادر مهیا شد، اما دولت فرانسه که پشت دستش را داغ کرده بود، سال بعدش دیگر اجازه این مدل فعالیتهای دردسرآور را به انجمن بچههای دن کیشوت نداد که نداد.
***
وقتی صحبت از صفهای طولانی میشود، آدم ناخودآگاه یاد وسایل نقیله عمومی میافتد. مثلا مترو. البته این شامل حال ما ایرانیها نمیشود. چون ما اصولا حمله به سمت درهای مترو را بیشتر میپسندیم و اصلا مترو سوار شدن بیصفش حال میدهد.
اما در کشورهایی که رعایتکردن نوبت، مدتی است در آنجا اختراع شده، کمی در این مورد با ما اختلاف دیدگاه دارند. زیاد نهها فقط کمی. بهعنوان مثال به سراغ کشور چین میرویم که جمعیتش خیلی بیشتر از ایران است. این خیلی را که میگویم، شما هرچقدر کَرَمتان است حساب کنید. ایستگاههای مترو در چین روزانه شاهد چیزی در حدود ۱۰۰ میلیون نفر مسافر در صف ایستاده است که میخواهند با مترو تردد کنند. هرچند هرازگاهی شلوغی وحشتناک باعث میشود صفهای هزاران نفری مسافران پراکنده شود، اما در بیشتر ساعتهای روز چیزی به اسم صف وجود دارد. کتاب رکوردهای گینس هم که منتظر شکار رکوردهای عجیب و غریب است، بزرگترین صف دنیا را متعلق به صفهای مترو پکن میداند. جلوی تعداد رکورد آن هم نوشته شده میلیونها نفر، هر روز بیشتر از روز قبل. این شلوغی صفهای مترو در چین چندان بیدردسر هم نیست.
روزانه افراد زیادی در این صفها بیهوش میشوند، روزی چند نفر هم به صورت روتین روی ریلهای مترو پرتاب میشوند، اما با این همه مترو همچنان از پراستفادهترین وسایل نقلیه در چین است. فکر میکنید نظم این صفهای طولانی در متروی صاحب رکورد چین به عهده کیست؟ این که سؤال ندارد، بهعهده کارکنان بدبخت شرکت مترو چین. شاید در چین بعد از کار در معدن دومین حرفه سخت کار در مترو باشد.
***
احمدآباد یکی از شهرهایی است که سالهاست برای خرید روغن مار در آن صف تشکیل میشود. شاید بتوان گفت تنها صفی که دهها سال است همچنان پابرجاست، در این شهر هندوستان است. هندیها و توریستهای خارجی سالهاست برای خرید مرغوبترین روغن مار به این شهر میروند و ساعتها در صف میایستند تا نوبتشان شود و روغن مار بخرند.
نکته جالبی که در این صف با سابقه دیده میشود، این است که بیشترشان کچل هستند. اگر هنوز هم دلیل صفهای طولانی روغنمارفروشیهای احمدآباد را متوجه نشدهاید و کچل هم هستید، مقداری روغن مار به کله کچل مبارکتان بزنید. اگر جوانهای رویید، آن وقت متوجه خواهید شد و آنوقت ممکن است شما هم یکی از افرادی شوید که سالی یک بار در این صف بایستید. اما پیش از آنکه بارو بندیل سفر ببندید، این قسمت را هم بخوانید، شاید تصمیمتان عوض شود و ترجیح دهید همانطور کچل بمانید و به قول خودمان به همان روغن کله پاچه بسنده کنید. این صفهای عجیب شاید خطرناکترین صفهایی باشند که در دنیا وجود دارد. مکان این روغنمارفروشیها در کنار لانه مارهایی است که مدام در آن اطراف تردد دارند. سالانه تعداد زیادی از افرادی که در این صفها و در گرمای آفتاب میایستند، توسط مارها گزیده میشوند.
هرچند به کمک مارگیران حاضر در آن منطقه خیلی سریع زهر از بدنشان خارج میشود، اما روغن مار واقعی و اعلا باعث میشود بعضیها گرما، صف طولانی و حتی نیش مار را بیخیال شوند. طبق یک آمار سالانه ۵۰ هزار نفر در این صفها مورد تفقد آقا یا خانم مار قرار میگیرند.
مشاوره خانواده مرکز مشاوره مشاوره تلفنی مشاوره خانواده تهران مشاوره آنلاین مرکز مشاوره خانواده
در زمینه های ازدواج، خانواده، مشکلات زناشویی، مشکلات قبل وبعد ازدواج و مشاوره زنان در مرکز مشاوره مازندران استفاده کنید.