مشاوره آنلاین

 


مشاوره آنلاین مرکز مشاوره و امور مرتبط با آن بهترین سایت مشاورخانواده سال ۱۳۹۱٫ ۴٫۹

هفت مزیت استفاده از مشاوره آنلاین 

 

اول: خدمات مشاوره ای به صورت کاملا تخصصی و حرفه ای به شما ارائه میشود

  • با توجه به نوع نیاز شما مشاوره بصورت کاملا تخصصی به شما داده میشود!

 

دوم: اعتبار مرکز مشاوره روانشناسی نسبت به یک فرد بیشتر است

  • یقینا اعتبار باعث افزایش کیفیت خدمات می شود، مراجعه به این مراکز سبب ارتقاء سطح مشاوره خواهد شد

 

 سوم: ثبات مشاوره

  • یکی دیگر از مزایای دیگر آن ثبات و پایداری فرایند درمان است .
  • که خدمات ارائه شده تابع یک شخص نیست.
  • و تمامی دستورالعمل های مرکز راهگشاست.

 

مشاوره آنلاین

 چهارم: بروز بودن

  • با توجه به حجم بالای مراجعان در این مراکز اطلاعات بروز تر است .
  • دست یابی به روش هاو متد های جدید آموزش روانشناسی و روانپزشکی بسهولت انجام میگیرد.

 

 پنجم: کیفیت خدمات مشاوره

  • بدلیل ارائه خدمات تخصصی کیفیت این خدمات نیز بصورت قابل توجهی متفاوت است.

 

 ششم: رضایت مندی شما

  • عدم رضایت شما سبب حذف حتی یک مرکز تحت پوشش کانون می شود پس رضایت شما تاثیر گذار است.

 

 هفتم: برگزاری دوره های آموزشی

معمولا با توجه به حجم مراجعان مراکز مشاوره اقدام به برگزاری دوره های عمومی  تخصصی مشاوره در زمینه های زیرمی نمایند.

  • خانواده
  • ازدواج
  • زنان
  • دکتر روانشناس
  • دکتر روانپزشک

 

چرا مراکز مشاوره؟ 

شما با تحقیق و بررسی های لازمه میتوانید یک مرکز مشاوره تخصصی را انتخاب کنید و درخواست مشاوره بدهید.

این درخواست شما توسط بهترین روانشناسان ، مشاوران و روانپزشکان بررسی خواهد شد.

و شما بسیار سریع به خواسته و راه حل مشکل خود خواهید رسید.

برای انتخاب بهترین و برترین مراکز مشاوره در ایران و صرف کمترین هزینه و زمان برای این کار میتوانید.

از تخصص کانون مشاوران .ایران استفاده کرده و به صورت آنلاین در آنلاین ، حضوری یا تلفنی از این خدمات بهره ببرید.

مهمترین محورهای کاری مراکز مشاوره معمولا در خصوص مشاوره ازدواج ومشاوره ازدواج آنلاین و آدرس مراکز می باشد.

و در واقع کلیه فعالیتهای وب کانون مشاوران ایران از طریق مرکز مشاوره خانواده صورت می پذیرد.

ز مرکز مشاوره مکانی برای ارتباط مستقیم مشاوره پذیران با کانون می باشد.

مرکز مشاوره آنلاین یکی دیگر از خدمات قابل ارائه در این مرکز البته بزودی خواهد بود.

تا مشاوره پذیران بتوانند بکمک وب کم با مشاوران این مرکز در ارتباط باشند.

در این میان مرکز مشاوره ازدواج بسیار مهم و حساس است .

شماره تلفن

 زیر شاخه های مرکز مشاوره :

 

  • مرکز مشاوره خانواده که در ارتباط با امور مشاوره خانواده و آدرس مرکز مشاوره خانواده می باشد.
  • ازدواج که بیشتر مربوط به امور ازدواج و مرکز مشاوره ازدواج است.
  • آدرس و نشانی مراکز مشاوره ازدواج مرتبط با آدرس دفاتر مشاوره و نشانی مراکز ازدواج در کشور است.
  • مشاوره تلفنی که مرتبط با امور مشاوره تلفنی و مرکز مشاوره از راه دور است .
  • مشاوره آنلاین مشاوره بصورت آنلاین از طریق سایت مشاوره و یا از طریق مشاوره تلفنی می باشد.
  • دکتر روانشناس که مرتبط با مرکز مشاوره با متخصصینی است که دارای دکترای روانشناسی می باشند.
  • دکتر روانپزشک که مرتبط با مرکزی است که در آن متخصصینی با تخصص دکترای روانپزشکی می باشد.
  • دانشگاه که مرتبط با مرکز مشاوره و آدرس مرکز تحت پوشش دانشگاه های تهران و شهرستان ها می باشد.
  • کرج که در ارتباط با مراکز مشاوره تحت پوشش کانون مشاوران ایران در کرج می باشد.

یافتن بهترین مرکز درخصوص نشانی مراکز و برترین مرکز مشاوره کشور تحت نظر کانون مشاوران ایران می باشد.

مرکز مشاوره برتر مرکز مشاوره خوب و برترین مرکز مشاوره و بهترین مرکز در تهران و شهرستان های ایران می باشد .

و مرکز خوب مرکزی است که مراجعان قادر باشند در کمترین زمان ممکن و با بهترین کیفیت خدمات مشاوره را دریافت می کنند.

شما می توانید براحتی با مشاوران مرکز مشاوره خانواده ، سایت مشاوره در ارتباط بوده

و نظرات، پیشنهادات و سئوالات خود را مطرح نمایید.

حل اختلافات خانوادگی وابسته به کانون نیز درصورت تمایل در اختیار شما قرار داده میشود.

تا به نزدیک ترین مرکز مشاوره تهران ومشاور خانواده خوب در تهران در سطح کشور مراجعه نموده و خدمات مورد نظرتان را دریافت نمایید.

 

منبع: com.مشاوره-آنلاین


امتیازدهی به مطلب:
1 Star2 Star3 Star4 Star5 Star (1 votes, average: 5,00 out of 5)
Loading...
42 پاسخ
  1. اتی
    اتی میگه:

    با سلام . حدود دو سال پیش با پسری که هشت سال از من بزرگتر بود ازطریق فضای مجازی اشنا شدم و هدف جفتمون ازدواج هست و خانواده ایشون از ابتدای ارتباط ما با خبر بودن . البته ارتباط ما بیشتر تلفنی بوده و تقریبا تو این دو سال پنج بار همو دیدیم به دلیل اینکه راه دور زندگی میکنیم . خانواده من هم البته بجز پدرم همه این قضیه رو فهمیدن و اوایل برخورد بدی داشتند اما الان با گذشت زمان همه چیز داره عادی میشه براشون. اوایل قرار ما این بود که تا زمانی که خواهر بزرگتر من ازدواج نکنه و ایشون کار ثابت پیدا نکنند ازدواج نکنیم . الان ایشون کار دارن و خواهرم در شرف ازدواجه. اما طی دوسال رابطه فهمیدم ایشون به شدت ادم زود رنجی هستند چرا که دعواهای دوسال پیش که با هم داشتیم رو با تمام جزعیاتش یادشه و الان باز به خاطر همون بحثهازنگ میزنه به مشاوره و این ور و اونور که من بهش اینو گفتم و خلاصه خسته شدم از برخوردش. کوچکترین و بی معنی ترین حرفهای منو واسه خودش تعبیر ناجور میکنه و قهر میکنه . ارتباط ما تلفنیه و ایشون هر بار که تلفنی حرف میزنیم مکالمه هامو ضبط میکنه و بعد بادقت گوش میده و ایراد میگیره و سند و مدرک جور میکنه. ما مشکلاتمون زیاده به زور داریم ارتباطمون رو حفظ میکنیم و خانوادهامون رو به زور میخواهیم راضی کنیم و بهم فرصت داده اگه تا ۱۵ تیر خواهرت ازدواج نکرد دیگه باید جدا بشیم چون من از مجردی خسته شدم. خواهرم الان داره ازدواج میکنه اما من نمیتونم این اخلاقشون رو نادیده بگیرم که چه برخوردایی دارن وقتی مشکلاتمون زیاد میشه حسابی قاطی میکنه به سیم اخر میزنه جراًت نمیکنم حرفای عادی رو پیشش بزنم . مثلا یکی از دعواهای جنجالی ما این بوده که من بهش گفتم بعد امتحاناتم دوست دارم تو تابستون خیاطی یاد بگیرم و برم شرکت خالم و کار حسابداری انجام بدم ایشون به خاطر این حرف من یک ماه قهر بود و اخرش من از کارم دست کشیدم تا ایشونو راضی نگه دارم.اوایل ارتباطمون بهش گفتم که دوست دارم کار کنم و فوق لیسانسمو بگیرم اون اوایل که اینو بهش گفتم نه تنها مخالف نبود بلکه خیلی هم استقبال میکرد اما الان برگشته بهم میگه با توجه به شناختی که من از تو دارم لازم نکرده بری سرکار و درستو ادامه بدی. تو این دو سال تحصیلیم تو دانشگاه هیچ دوستی نداشتم چون ایشون به شدت از همه همکلاسیام ایراد میگیرن و حتی ندیده و نشناخته قضاوت میکنند در صورتی که واقعا دخترای خوب و خونواده داری بودن اما نمیزاره با کسی حرف بزنم و هرجا بخوام برم باید ازش اجازه بگیرم درصورتی که هنوز عقد نکردیم و هنوز خونوادش نیومندن رسما خواستگاری من مشکلی با این قضیه ندارم اما بعضی مواقع دیگه شورشو در میاره و من از تنهایی رنج میبرم وقتی کسیو ندارم باهاش حرف بزنم. منو اون با وجود همه مشکلاتی که داشتیم روزای خیلی خوبی رو با هم داشتیم چه بسا روزایی که تنها همدمم اون بود و اونم همینطور کسیو بغیر من نداره اما الان مشکلاتمون زیاده باباش و خونوادش تحت فشار گذاشتنش که باید زودتر ازدواج کنی. بهش میگم بیا دوتایی بریم پیش مشاور حرفامونو بزنیم اما قبول نمیکنه و خودش زنگ میزنه به مشاورای دیگه و از من گله و شکایت میکنه و مشاورای دیگه هم بدون اینکه با من حرف بزنند یا اصلا کل داستانو بشنوند بعد قضاوت کنند چیزایی که اون بهشون میگه مال دوسال پیشه که خودش شروع کنندهی دعوا بوده و این قضیه حل شده بوده اما به محض اینکه به لحاظ روحی روانی میریزه بهم این دعواهارو یاداوری میکنه و اونا هم بدون اینکه در جریان کل ماجرا باشن قضاوت میکنند.چی بگم واقعا احساس تنهایی میکنم تو خونه تنهام تو اجتماع تنهام همه زندگیم اونه همه دلخوشیم اونه اما نمیخوام همش کوتاه بیام منم ادمم مثل خودش نیاز دارم به دوست نیاز دارم به محیط اجتماعی اما تا حرف این چیزا میشه قاطی میکنه.تو رو خدا کمکم کنید. دعوای اخر ما یه هفته پیش بود که من رفتم کلاس فنی حرفه ای ثبت نام کردم البته قبلش ازش اجازه گرفتم و ایشون هم موافقت کرد اما نمیدونم چش بود که روز بعدش الکی بحث کرد باهام بعدش هم قضیه دعوای دوسال پیشو کشید وسط و…

    پاسخ
    • نگین
      نگین میگه:

      من الان دقیقا تو شرایط مشابه شمام با پسری پنج ماه اشنا شدم خانوادش در جریان مسخواستن بیان خواستگاری اما خواهر بزرگتر نمیذاره اونا پاشونو از در خونه ما بذارن تو تا اون ازدواج نکنه هیچ کس به من اجازه ازدواج نمیده خواهر من ۲۸ ساله دانشجوی دکتراس سطح توقعات بالایی داره ازدواجش خیلی سخته من و خواهرم ۵ سال اختلاف سنی داریم من امید داشتم خواهرم تا الان ازدواج کنه چون من نمیخوام ادمی که دوستش دارم به خاطر خواهرم از دست بدم ولی اون خود خواهانه زندگی میکنه و به من اصلا فک نمیکنه از طرفی دوست پسرمم من و تحت فشار میذاره که وقتی شرایط تحصیل من جور شد دیگ هیچ بهونه ای و نمیپذیرم و باید عقد کنیم وگرنه فراموشت میکنم . نسبت به بعضی رفتار های مهدی بعضی اوقات دلسرد میشم ولی الان انقد تو خونه تحت فشارم به خاطره تحمل وجود خواهرم که حتی نمیتونم به درستی و غلطی مسیرم فک کنم

      پاسخ
  2. احمد
    احمد میگه:

    سلام
    بنده متاهل هستم. ولی راستش به جنس مخالفم کششی ندارم. رابطه من با همسرم بیشتر با تلقین هست و ماهی یکبار و یا هر دوماه یکبار انجام می گیرد.اما کشش من به هم جنس خودم بیش از جنس مخالف است. چکار کنم از این حالت بیرون بیایم و به جنس مخالف مثل همه مردان علاقمند و جذب شوم.

    پاسخ
  3. فاطمه
    فاطمه میگه:

    سلام.با یه پسری دوست شدم که میگه منو دوس داره.ولی من علاقه ی خاصی بهش ندارم.میگم بیا خواستگاری میگه کار ندارم.مسکن ندارم.شما از هر نظر با ما فرق دارین خانوادتون پول داره و…………….احساس میکنم منو واسه چت میخواد نه ازدواج.از طرفی اگه خانوادم بفهمن خیلی خیلی بد میشه واسم.نمیدونم چیکار کنم باهاش قطع رابطه کنم یا نه؟؟؟؟؟؟؟

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور میگه:

      با سلام خدمت شما دوست عزیز
      اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار بدهید تا باهم بیشتر صحبت کنیم.
      ۱٫ هریک زا شما چند سال دارید؟
      ۲٫ روابط شما به صورت مجازی می باشد یا واقعی؟
      ۳٫ این فرد چه ویژگی هایی دارند که فکر می کنید می توانید با ایشان خوشبخت شوید؟
      ۴٫ این فرد از نظر میزان تحصیلات ، سربازی ، شغل ، خانواده ایشان در چه جایگاهی می باشد؟

      پاسخ
  4. فاطمه
    فاطمه میگه:

    سلام.من ۱۷٫اون ۲۴ سالشه.رابطمون به صورت مجازیه.اون حتی منو یه بار هم ندیده.حتی عکسمو. نمیتونم درک کنم پس چرا دوسم داره؟؟؟؟؟؟!!اون دیپلم داره.خیلی هم مهربونه هر چی بهش میگم قبول میکنه.حتی میدونه که بهش اعتماد ندارم که عکس بهش بدم میگه من درکت میکنم هر وقت دوست داشتی بده.اطلاعات زیادی هم درمورد خانوادش ندارم

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور میگه:

      دوست عزیز بهتر است دقت داشته باشید که شما در سن نوجوانی قرار دارید و گرایش به جنس مخالف برای شما قابل درک می باشد اما بهتر است به شرایط سنی خودتان نیز توجه داشته باشید که رفتارهای هیجانی و ریسک پذیر در آن بالا می باشد و فرد بر پایه احساسات تصمیم گیری می کند.
      دقت کنید که شناخت در دنیای مجازی شناخت بسیار ناقصی می باشد و تصمیم گیری بر پایه آن برای ازدواج می تواند آسیب های زیادی برای هردوی شما به دنبال داشته باشد . ایشان همانطور که خودشان اشاره کرده اند آمادگی ازدواج را ندارند و اگر تصمیم شما از این دوستی ازدواج است بهتر است شناخت ناقص، شرایط ایشان ، و شرایط سنی خودتان را مد نظر قرار بدهید و بعد در مورد ادامه و اتمام آن تصمیم گیری کنید.

      پاسخ
    • مشاور
      مشاور میگه:

      بهتر است از اینگونه روابط در این سن خوداری کنید تا بتوانید از وابستگی های عاطفی این سن که می تواند باعث شود شما از اهداف اصلیتان دور شوید کناره بگیرید و سعی کنید در کنار احترام به احساسات نوجوانی و گرایش به جنس مخالف بر این موضوع مدیریت بیشتری داشته باشید.

      پاسخ
    • مشاور
      مشاور میگه:

      با سلام مجدد خدمت شما
      دقت کنید که این رابطه می تواند برای شما ایجاد وابستگی نسبت به فردی کند که شناخت دقیقی نسبت به آن ندارید و شما با خیال پردازی مخصوص سنتان این رابطه را برای خودتان بزرگ جلوه بدهید که بر عملکرد اصلی شما تاثیرات منفی داشته باشد . در صورتی که ایشان با گفتن این حرفا هدف خودشان را از این رابطه مشخص کرده اند و با توجه به سنشان از حساسیت های کمتری نسبت به شما برخوردار هستند.

      پاسخ
  5. فاطمه
    فاطمه میگه:

    اخه یه مشکل هست و اونم اینه که من نمیتونم ازش جدا بشم یه جورایی وابستش شدم.الان باید چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور میگه:

      تصمیم گیری در این مورد با توجه به همه مواردی که عنوان شد بر عهده خود شما می باشد بهتر است همه جوانب را مد نظر قرار بدهید و بعد تصمیم گیری کنید .
      همانطور که عنوان کردم و در صحبت فعلی شما نیز مشخص است این روابط در سن شما ایجاد یک وابستگی افراطی و بدون شناخت می کند که می تواند برای شما آسیب زا باشد.

      پاسخ
  6. سها
    سها میگه:

    سلام وقت شما بخیر …. خواهش میکنم به من کمک کنید من متاسفانه در حال حاضر هزینه مشاوره های حضوری رو نمیتونم پرداخت کنم
    مشکلمم این هست که برای ازدواج دو نفر هستند که نمیدونم بین ابن دو کدوم و انتخاب کنم ۲۴ سالمه و شرایط خانوادگی و فردی سالمی دارم حدود ۱۸ سالگی یک نامزدی ناموفق داشتم که این مورد و هر دو خواستگار من میدونند … یکی از انها ۵ ساله پیگیر من هست و من هست و از همکلاسی های من بودند اول که خواستگاری کردند گفتم به هیچ عنوان من نمیتونم باهات ازدواج کنم چون ن اونی بود که بگم دوستش دارم . ن شرایط کاری ن تیپ شخصیتی هیچی اش اونی نبود مکه من بخوام … اما ایشون هر روز سماجت کرد هر روز محبت کرد .. و من هم چون ضربه شدیدی خورده بودم از محبت ایشون خیلی خوشم می اومد … رابطه عاطفی که ایشون داشت و ادامه دادم ولی همچنان بهشون گفتم ازدواج ما ممکن نیست… الان از این مورد ۵ سال میگذره و خب من به صورت های مختلف تلاش کردم که تمومش کنم اما نمیشده یا اسیب به خودش میزده . یا گریه- یه بار هم کلا رفت لب مرز که دیگه نباشه توی شهرمون… اونم بخاطر مادرش من زنگ زدم و ازش خواستم برگرده .. مورد دیگه ایهم که هست ایشون هر وقت عصبانی میشن استرس میگیرن دستاشون شروع به لرزش میکنه یا مشت میزنه به در و دیوار و خودش و اذیت میکنه … مثلا اگه یکی از همکاران اقای من زنگ بزنه .. میگه بزار روی ایفون منم بشنوم چی میگه. اگه این کارو نکنم قشقلق میکنه .. مورد بعدی هم یکی از همکاران من هستند که ایشون به شدت از نظر اخلاقی به من تشابه دارند بسیار ادم منطقی و فهمیده ای هستند البته خب از نظر مالی سطح پایین تری دارند ..علافه و شعفی که بگم اسمشو میشه عشق یا دوست داشت گذاشت در من نیست اما بخاطر تشابه های اخلاقی و منظقی بودن ایشون به نظرم براب ازدواج خوب هستند

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور میگه:

      با سلام خدمت شما دوست عزیز
      در این مورد نیاز است که شما معیارهای خودتان را مورد بررسی دقیق تر قرار بدهید ازدواج موضوعی نیست که با ترحم و دلسوزی بتوانید به خوشبختی برسید . در مورد آقای اول دقت کنید که ایشان به خودشان آسیب می زنند ، عصبانی می شوند ، رفتارهای کنترل کننده دارند و… و این موارد می تواند نشان دهنده مشکلات شخصیتی باشد و با ازدواج به تنهایی برطرف نمی شود .
      در مورد دوم نیز نیاز به شناخت بیشتر می باشد تا بتوانید تصمیم گیری بهتری داشته باشید.
      ۱٫ هر یک از خواستگارهای شما چند درصد از معیارهای شما را دارا می باشند؟
      ۲٫ احساس می کنید با فرد اول خوشبخت می شوید؟
      ۳٫ دلیل ادامه دادن رابط با فرد اول چیست؟
      ۴٫ از نظر خانوادگی ، اقتصادی ، اجتماعی با هریک از آنها هماهنگی دارید؟>؟
      ۵٫ در کنار کدام یک از این افراد احساس آرامش بیشتری می کنید؟
      ۶٫ همکارتان را چه میزان می شناسید و چند مدت است در مورد ازدواج صحبت می کنید؟
      ۷٫ دیدگاه خانوادیتان در مورد هر یک از آنها چیست؟

      پاسخ
  7. محمدرضا
    محمدرضا میگه:

    با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما، ببخشید میخواستم بپرسم که میتونم درباره بیکاری و راه اندازی کسب و کار در اینجا از شما مشاوره و راهنمایی بگیرم؟

    پاسخ
  8. محدثه
    محدثه میگه:

    سلام من متاهلم و دوسال با همسرم دوست بودم احساس میکنم قبلنا بیشتر دوستم داشت الان با هم نامزدیم وقتی جایی می ریم یکی از اقوام می آیند او هیچ اهمیتی به من نمی دهد یا به او می گویم پیام بدیم امشب میگوید خستم ولی با اینکه به دوستانش پیام می دهد و اینکه احساس میکنم اختیاری ندارم از خودش و دیگران برایش تصمیم میگیرند نمیدونم چکار کنم

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور میگه:

      با سلام خدمت شما دوست عزیز
      در این مسیر نیاز است که در همین دوران نامزدی به شناخت بیشتری نسبت به اخلاقیات و روحیات هم برسید و مشاوره پیش از ازدواج را نیز ردیافت کنید تا بتوانیم با بررسی سبک شخصیتی، دیدگاها ، سبک زندگی مورد نظر هریک از شما و…. در این مسیر به تصمیم گیری بهتر شما کمک کنیم .
      در این مسیر نیاز است شما در احترام و بدون توهین و مقصر دانستن ایشان احساسات و نیازهای خودتان را با ایشان در میان بگذارید و توقعات خودتان را از همسرتان و زندگی مشترک به یکدیگر بیان کنید تا بتوانید تصمیم گیری بهتری داشته باشید .
      درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۶۸۵۸۹۵

      پاسخ
  9. محدثه
    محدثه میگه:

    او ۱۰سال از من بزرگتر است و توقع دارد من فقط درکش کنم چطور به او بفهمانم که من هم نیاز هایی دارم توجه میخوام همیشه سرش تو گوشیه ما کلا دوروز در هفته با همیم ولی بیشتر وقتش رو با تلفن می گذراند نمیدونم دیگه چی بگم خسته شدم ولی خیلی دوستش دارم بنطرتون دوسم داره

    پاسخ
  10. سودا
    سودا میگه:

    سلام با یه پسری دو سال و نیم هس تورابطم….خیلی دوسش دارم ولی سر هر هرچیزی وقتی عصبی میشه بهم فحش میده اگه جوابشو بدم به‌خانوادم فحش میده و تهدیدم میکنه که برام بد میشه منظورش اینه به خانوادت میگم با من تو رابطه ای….خانواده اون تو جریانن ولی خانواده من نه….دگ خسته شدم خیلی دعا کردم خیلی تلاش کردم درست بشه خیلی تحمل کردم کوتاه اومدم ولی نمیشه کارم شده گریه چطور میگه عاشقمه وقتی سر هر چیزی راحت بهم فحش میده چن بار تموم کردیم ولی دوباره شروع کردیم توروخدا کمکم کنین اگه باهم تموم‌کنیم خودمو میکشم چون سه سال باهاش بودم دگ نمیتونم با هیچکسی اردواج کنم توروخدا کمکم کنین

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور میگه:

      سلام سودا جان
      احساسات شما قبال درک می باشد اما دقت کنید که روابطی که در دوران آشنایی و دوستی با این میزان فشار روحی همراه می باشد حتی اگر به ازدواج نیز برسد می تواند مشکلات زیادی را با خود به همراه داشته باشد.
      در این مورد اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار بدهید تا باهم بیشتر صحبت کنیم.
      ۱٫ هریک از شما چند سال دارید؟
      ۲٫ شما می توانید با این سبک رفتاری و اخلاقی احساس خوشبختی کنید؟
      ۳٫ بین شما رابطه جنسی وجود دارد؟
      ۴٫ در زمان هایی که کات کرده اید ایشان برای اقدام به گقتن به خانواده شما کاری کرده اند؟
      ۵٫ معیارهای شما برای انتخاب این فرد چه ویژگی هایی می باشد؟

      پاسخ
  11. زهرا
    زهرا میگه:

    سلام خسته نباشیدمن حدود۴سالی میشه که نامزدکردم خودم ۱۸سالمه ونامزدم ۳۱ساله تواین مدت خیلی دلبته هم شده بودیم ولی اینروزاحس وابستگی زیادی بهش پیداکردم به طوری که گاهی کلافه میشم گاهی میگم کاش اونم مثل منوابسته میشدومن ودرک میکردهرچندهمیشه باهاش درارتباطموهمراهیم میکنه ولی یه حس مثل اینکه دلم ازعشقش سیرنمیشه آزارم میده

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور میگه:

      سلام به شما زهر جان
      احساسات شما قابل احترام می باشد اما دقت داشته باشید که شما از زومانی وارد پروسه نامزدی شده اید که دروان بلوغ شما شروع شده است و در این سن گرایش به جنس مخالف بیشتر می شود و این روابط طولانی مدت می تواند وابستگی زیادی ایجاد کند و در عملکرد شما تاثیر داشته باشد .
      در این مسیر شما در اوج گرایش و تمایل به بودن با جنس مخالف قرار دارید به همین دلیل احساس و تمایل بیشتری به بودن ایشان دارید اما نیاز هست که شرایط سنی و کاری و همچنین برنامه دوران نامزدی و محدودیت ها را مد نظر داشته باشید تا بتوانید مسیر بهتری را تجربه کنید .
      بهتر است در این مورد با ایشان صحبت کنید که هدف و برنامیشان برای ادامه این رابطه چیست تا شما نیز بتوانید تصمیم گیری بهتری در این مورد داشته باشید .

      پاسخ
  12. سهیلا
    سهیلا میگه:

    سلام.سال چهارم ازدواجم یک جاری نصیبم شد. دختر خوب و فهمیده ای هست. فقط چون ما شهرستانی هستیم و اون بزرگ شده ی یک کلان شهر هست، به چشم خانواده همسرم شگفت انگیز و مورد احترام هست و با سیاست های خوبی که بلده خودشو روز به روز عزیزتر میکنه.تا اینجای کار مشکلی ندارم.اما اونقدر خوب کارش رو بلده که خانواده همسرم همه رو موظف به حفظ احترام او می دانند و اما اگر از طرف او بی احترامی شود نادیده می گیرند..وضعیت مالی خوبی دارند و مدام از جشن ها و طلاهایی که کادو میگیرد عکس می گذارد و ادعا می کند کا خانواده اش برایش کادوهای گران قیمت خریده اند و به همین دلیل وقتی به شهرستان می آید خانواده همسرم هم برایش جشن می گیرند و کادوی گران قیمت می برند تا به قول خودشان پسرشان شرمنده نشود. فرزند اولم که به دنیا آمد حتی به دیدن فرزندم نیامدند و فقط یک لباس بی ارزش داخل پلاستیک به مادرهمسرم دادند که به ما بدهد. حالا خودش فرزنددار شده است. من زیاد برای او هدیه میفرستم اما او با هدیه های بسیار کم ارزش جبران می کند خواهرم به رفتار بده بستان مرا تشویق میکند و می گوید من هم مثل او یک لباس کادو ببرم اما خجالت می کشم. می شود راهنمایی کنید؟

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور میگه:

      سلام به شما سهیلا جان
      قابل درک هست که یان مسیر می تواند برای شما با فشار روحی همراه شود اما بهتر است سعی کنید که زندگی شمترکتان را از این مسائل درو کنید و کادو خریدن و یا کادو دادن خود را براساس دلایل و معیارهای خودتان انتخاب کنید و چون ایشان کادوهای گران قیمت ردیافت می کنند اگر شما مناسبتی وجود دارد و می خواهید کادو بدهید بر حسب شرایط مالی و دیدگاها و مشورت با همسرتان رد یان مسیر گام بردارید .
      اینکه ایشان چه سبک زندیگ را انتخاب کرده اند و خانواده همسرتان چگونه فکر می کنند را کنار بگذارید و سعی کنید بر زندگی خودتان تمرکز داشته باشید و به عنوان یکی از اعضای خانواده همسرتان رد احترام با آنها برخورد کنید اما نیازی نیست که بخواهید بر رفتارهای ایشان تمرکز کنید چون به بعد شخصیتی و دیدگاها و شرایط خودشان بستگی دارد و همچنین نیازی به سختی دادن به خودتان برای فرستادن مداوم کاذو نمی باشد و کادوهای انتخابی شما نیز بهتر است بر اساس شرایط خودتان و دیدگاهتان انتخاب شود و نه دیدگاه خواهرتان و یا نگرانی های خانواده همسرتان .

      پاسخ
  13. فرناز
    فرناز میگه:

    با سلام
    من دختری ۲۶ ساله هستم که حدودا ۳ساله تصمیم به ازدواج گرفتم تا به حال با کسی در ارتباط نبودم اما در نوجوانی دورادور کسی را دوست داشتم که خب خیلی برخورد بدی با من داشت و حسابی تو ذوقم خورد بعد از اون دیگه از کسی به اون اندازه خوشم نیومد واقعا شیفته ی اون آدم بودم ولی خب اشتباه بود . یه مسئله دیگه اینکه تا به حال چند باری مچ پدرمو حین خیانت کردن گرفتم و همش می ترسم نکنه من ازدواج کنم و همسرم با منم همین کارا رو بکنه هیچ مردی رو پاک نمی بینم و فوق العاده حساس شدم. احساس می کنم همه ی مرد ها کثیف و نامردن. خیلی دلم می خواد با آدم با شخصیت و مهربون و نجیب آشنا بشم و ازدواج خوبی داشته باشم ولی باورم نمی شه یک نفر پاک باشه .چه طور می تونم به این ترس از ازدواجم غلبه کنم؟هر خواستگاری که می آد من بعد از جلسه دوم یه کاری میکنم بهم بخوره با این که واقعا دلم می خواد ازدواج کنم و محبت و احترام از طرف مقابلم بگیرم.لطفا کمکم کنید

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور میگه:

      سلام به شما فرناز جان
      ببین عزیزم قابل درک هست که تجربه این موارد برای شما با دیدگاهای منفی همراه شده است اما دقت کنید که نمی توان از قانون همه و هیچ استفاده کرد به این معنا که بیان کرد همه انسان ها چون این دو فرد مورد اعتماد و دوست داشتنی از سمت شما اینگونه برخورد کرده اند حتما همه این رفتار را خواهند داشت چون انسان ها با یکدیگر متفاوت هستند و مسیرهای مختلفی را رد زندگی نیز دنبال می کنند .
      در این مسیر بهتر است که شما بخاطر افکار بنیادینی که در ذهنت شکل گرفته است به یک طرحواره درمانگر مراجعه داشته باشید تا این افکار و احساسات بنیادین مورد بررسی قرار گیرد و شما در مسیر پاسخ و بررسی آنها در یک محیط امن با کمک یک متخصص اقدام کنی تا بتوانی در شرایط روحی بهتر برای آینده خود بر مبنای شناخت فرد مقابل تصمیم گیری کنی .
      اینکه شما تمایل به بدون فردی در کنارتان داشته باشید کاملا طبیعی و نشان از سلامت روان شما دارد پس بهتر است که این احساسات و افکاری را که با آن درگیر هستید و بر تصمیم گیری شما تاثیر می گذارد بررسی و درمان کنید و در مسیر رشدی خود گام بردارید .

      پاسخ
    • مشاور
      مشاور میگه:

      سلام به شما
      ببین عزیزم اگاهی شما از این روابط و داشتن دوست پسر نشان از این دارد که شما زودتر از سن خود وارد این مسائل شده اید شما حتی هنوز دوران کودکیتان تمام نشده است و وارد شدن به این روابط می تواند برای شما با آسیب های زیادی همراه باشد .
      بهتر است به خودت فرصت بیشتری بدهی تا در آینده در شرایط سنی و رشدی مناسب در مورد این احساسات و نیازها تصمیم گیری کنی .
      در این شرایط وارد شدن به رابطه و تجربه این نیازها می تواند برای شما با آسیب های زیادی همراه باشد پس بهتر است که به خودت فرصت بیشتری بدهی تا در آینده زمانی که به هویت کامل رسیدی و از نظر سنی و رشدی نیز موقعیت مناسب داشتی در این موارد تصمیم گیری کنی.

      پاسخ
  14. عسل
    عسل میگه:

    سلام و خسته نباشید من دختری ۱۶ ساله ام ک دوساله متوجه خیانت مادرم شدم و دیگ واقعا نمیتونم تحمل کنم توروخدا کمک کنین بگین چیکار کنم

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور میگه:

      سلام به شما عسل جان
      درک می کنندم که اطلاع از این موضوع خلاف باورهایت نسبت به مادر بوده است و برایت درگیری فکری و فشار روحی ایجاد کرده است اما عزیزم در این مسیر بهتر است که شما مسیر رشدی خودتان را طی کنید و از کنجکاوی در مسائل مادر خوداری کنید .
      در این مورد شما می توانید در احترام در زمان مناسبی مطلع بودن خود را از این موضوع و احساساتی که دارید به مادر در احترام بیان کنید و بقیه مسیر و تصمیم گیری را بر عهده خود ایشان قرار بدهید .

      پاسخ
  15. Ftmeh
    Ftmeh میگه:

    سلام من ی دختر ۱۸ سالم اسمم فاطمس همه اذیتم میکنن مادرم از صب تا شب الکی بم میگ جنده پدرم ندارم داداشمو هی میندازه ب جونم تورو خدا بگید چی کار کنم راحت شم همش کتکم میزنن من دیگ خسته شدم

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور میگه:

      سلام به شما فاطمه جان
      قابل درک هست که این شرایط برای شما با فشار روحی زیادی همراه شده است اما عزیزم در این مسیر نیاز است که شما در زمان مناسبی در احترام با مادرتان صحبت کنید که این سبک صحبت کردن ایشان برایت با چه احساساتی همراه می شود و توقعات خودت را نیز به ایشان بیان کنی در کنار اینکه صحبت های ایشان را نیز بشنوید تا بتوانید در کنار تعامل باهم نتیجه گیری بهتری داشته باشید.

      پاسخ
  16. ناشناس
    ناشناس میگه:

    سلام مه با مادر شوهرم مشکل پیدا کردم یک و نیم سال شده ازدواج کردم مادر شوهرم همیشه از من پیش بقیه گلایه می‌کنه کن خیلی کوشش میکنم که با خود و همه خوب رفتار کنم ولی بازم یه چیزی پیدا می‌کنه تا گلایه بکنه الان با قهر کرده . خواهر شوهرم رفته بود اصفهان بعد شوهرم مثل معمول ازم پرسید خونه چخبر اینا بعد من بهش گفتم کسی خونه نیست اونم از خواهرش پرسید بعد شوهر به مادرش زنگ زد مادرش بهش نگفت که دختر رفته بعد به گفت که چرا رفتی به گفتی چرا فضولی کردی الآنم با من قهر ده روزه . و یک سری مسائل دیگه هست خلاصه همیشه از چیزی بشه مگه تو کردی

    پاسخ
    • wpadmin
      wpadmin میگه:

      سلام.

      متاسفم که می شنوم با مادر شوهرتان مشکل دارید. این می تواند یک موقعیت بسیار دشوار باشد.

      از آنجایی که شما گفته اید که همیشه سعی می کنید با او خوب رفتار کنید و او باز هم از شما گلایه می کند، به نظر می رسد که ممکن است مشکل از او باشد. شاید او از تغییراتی که ازدواج شما در زندگی او ایجاد کرده است، احساس ناراحتی می کند. شاید او احساس می کند که شما تهدیدی برای رابطه او با پسرش هستید. یا شاید او فقط یک فرد شکایت کننده است.

      در هر صورت، مهم است که سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید و به یاد داشته باشید که شما مسئول رفتار او نیستید. شما می توانید فقط کنترل رفتار خود را داشته باشید.

      در اینجا چند نکته وجود دارد که ممکن است به شما کمک کند:

      با خودتان مهربان باشید. این طبیعی است که احساس ناراحتی، عصبانیت یا ناامیدی کنید. به خودتان اجازه دهید این احساسات را تجربه کنید، اما اجازه ندهید که کنترل شما را به دست بگیرند.
      با شوهرتان صحبت کنید. به او بگویید که احساسات شما را چگونه می بیند. او ممکن است بتواند به شما کمک کند تا بفهمید که مادرش چرا اینطور رفتار می کند.
      محدودیت هایی را تعیین کنید. به مادر شوهرتان بگویید که شما حاضر نیستید با رفتار او کنار بیایید. اگر او مدام از شما انتقاد می کند، به او بگویید که دیگر نمی خواهید با او صحبت کنید.
      از کمک حرفه ای استفاده کنید. اگر احساس می کنید که از پس این مشکل بر نمی آیید، با یک مشاور یا درمانگر صحبت کنید. آنها می توانند به شما کمک کنند تا مهارت های مقابله ای را یاد بگیرید و رابطه خود را با مادر شوهرتان بهبود ببخشید.

      پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

دوست دارید به بحث ملحق شوید؟
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *