تنظیم هیجانات بخش مهمی از زندگی انسان هستند. آنها به ما کمک می کنند تا با دنیای اطراف خود ارتباط برقرار کنیم و تصمیمات بگیریم. با این حال، گاهی اوقات هیجانات می توانند بسیار شدید شوند و باعث مشکلاتی در زندگی ما شوند. در این مقاله، به بررسی تنظیم هیجانات خواهیم پرداخت. ما یاد خواهیم […]
اختلال خلقی ادواری یک نوع ضعیف تر از اختلال دوقطبی می باشد.
که با دوره های افسردگی خفیف معلوم می شود.
اختلال خلقی ادواری دوره ای مزمن با چندین قسمت از هیپومانیا و افسردگی خفیف تعریف شده است .
و از اختلال دو قطبی متمایز می شود چرا که با افسردگی شدید شناخته می شود.
مانند اختلال خلقی افسرده.
طبقه بندی اختلالات خلقی ادورای با اختلالات خلقی بستگی به رابطه بالقوه بیولوژیکی با اختلال دو قطبی دارد.
با این حال، برخی از روان پزشکان به اختلال خلقی دوره ای به عنوان یک اختلال دوقطبی فکر می کنند.
که از روابط متضاد بوجود آمده است.
تشخیص بیماری های مرتبط با این اختلال در بخشی از مشاهدات برخی دانشمندان اروپایی و بعدها توسط کورت اسنایدر است.
که حدود نیمی از بیماران مبتلا به اختلالات خلقی، اختلالات شخصیت را تشکیل می دهند.
چهار نوع اختلال شخصیتی که محققان توصیف کرده اند شامل:
اگر چه بسیاری از بیماران به روانپزشک برای افسردگی مراجعه می کنند.
مشکلات آنها عمدتا به علت اختلالات مربوط به دوره های مانیک است.
در مواجهه با یک بیماری که به نظر می رسد یک مشکل رفتاری اجتماعی است.
پزشک باید امکان ایجاد اختلال خلق دوره ای را در نظر بگیرد.
مشکلات زناشویی و روابط ناپایدار در شکایات رایج هستند.
زیرا بیماران فرسایش دوره ای یا سینکرتی، اغلب تحریک پذیر و زودرنج هستند.
اگر چه اکثر کارشناسان معتقدند که بیمارانشان را در زندگی علمی و حرفه ای خود اشتباه گرفته و درهم شکسته می شوند.
گزارش های روایتی در زمینه بهبود کارایی و خلاقیت بیماران در مرحله هیپومانی انجام شده است.
معیارهای تشخیصی نیاز دارد که یک فرد معیارهای اصلی اختلال افسردگی و معیارهای متداول در طول دو سال اول را نداشته باشد.
همچنین حضور علائم به صورت حدودا ثابت برای لااقل دو سال لازم می باشد.
نشانه های اختلال خلقی ادورای مشابه مواردی است .
که در اختلال دوقطبی نوع یک وجود دارند، به جز اینکه آنها معمولا کمتر شدید هستند
با این حال، به ندرت، علائم ممکن است به شدت و جدیت دو قطبی باشند، اما مدت آنها کمتر است.
در تقریبا نیمی از بیماران مبتلا به اختلالات خلقی دوره ای، افسردگی یک نشانه است.
و این بیماران بیشتر در معرض کمک روانپزشکی در این مرحله قرار دارند.
بعضی از این بیماران عمدتا علائم هیپومانیا دارند و احتمال ابتلا به این بیماری کمتر از موارد قبلی است.
تقریبا تمام بیماران مبتلا به اختلال خلقی ادواری علائم پیچیده ای را همراه با تحریک قابل ملاحظه ای تجربه می کنند.
اکثر بیماران به علت بیماری در زندگی اجتماعی و حرفه ای به یک روانپزشک مراجعه کرده اند.
با این حال، برخی نیز با ساعتهای طولانی فعالیت و کمبود نیاز به خواب موفق بوده اند.
زندگی بسیاری از افراد مبتلا به اختلال خلقی ادواری دشوار است.
دوره های بسیار کوتاه تر از دوره های اختلال دوقطبی هستند.
خلق و خو طبیعی نبوده و طبیعت غیر قابل پیش بینی این تغییرات باعث ایجاد فشار زیادی برای این دسته از بیماران می شود.
و آن ها اغلب احساس می کنند قادر به کنترل رفتارهای خود نیستند .
و در یک دوره پیچیده و تحریک پذیر، ممکن است مخالفت های غیر قابل پیش بینی با دوستان، خانواده یا همکاران وجود داشته باشد.
علائم اختلال مربوط به خلق دوره ای می باشد.
اختلال خلقی دوره ای حالت خفیف اختلال دوقطبی است.
و بیماران مبتلا به این اختلال بین دو قطب، یعنی اضطراب (مانیا) و افسردگی هستند.
بر مبنای گفته های کارشناسان معیارهای تشخیص برای این بیماران اختلال خلقی.
اختلال درد یک اختلال سیستم عصبی مرکزی است که باعث درد در بدن می شود.
در ادامه در مورد چیستی اختلال درد و چگونگی تشخیص آن اطلاعاتی ارائه می شود.
اختلال درد یک پازل پزشکی منحصر به فرد است.اختلال درد
علائم بیماری بسیار رایج است که آنها یا شناخته نشده یا اشتباه هستند.
گرچه علت بیماری مشخص نیست، پزشکان بر این باورند که بیماری ژنتیکی است .
از آنجا که هیچ آزمایش خون یا اسکنی نیست که بتواند به آسانی بیماری را مشخص نماید.
اغلب پزشکان تشخیص آن را مشکل می کنند.اختلال درد
از آنجا که برای این اختلال درد مزمن درمان کاملی وجود ندارد.
ممکن است پزشک شما برای تشخیص بیماری چند نشانه و بیماری زیر را بررسی کند.
بسیاری از مردم فکر می کنند اختلال درد یک نوع آرتریت است، اما این چنین نیست.
اگرچه اختلال درد با درد همراه است اما مثل آرتروز، آسیب فیزیکی به عضلات و مفاصل بدن ایجاد نمی کند.
تنها زمانی که نشانه های آرتروز به وجود می آید، پزشک می تواند اختلال درد را با اشعه ایکس رد کند.
یک روماتولوژیست و استاد پزشکی در دانشگاه کلمبیا می گوید:
که میلین را که ترکیبی از پروتئین ها و فسفولیپید هاست. اختلال درد
و در اطراف بسیاری از فیبرهای عصبی غلاف وجود دارد حمل می کند و از بین می برد.
دکتر لدرمن می گوید: علائم ام اس که آن را از اختلال درد متمایز می نماید.اختلال درد
یک متخصص روماتولوژیست می گوید :
بیماران مبتلا به لوپوس علائم مشابهی مانند :
این علائم شامل صورت های صورت است که:
برای تشخیص بیماری، پزشکان آزمایش خون را انجام می دهند.
که آنتی بادی ضد هسته را اندازه گیری می کنند.
اگر فرد از لوپوس رنج می برد، اغلب اوقات این آزمایش مثبت است.
اگر چه این آزمایش با آزمایش های خاص دیگر به منظور تشخیص بهتر بیماری همراه است.
از آنجا که هیچ آزمایشگاهی خاص برای تشخیص سندرم خستگی مزمن وجود ندارد.
علائم این ناراحتی، مانند:
مرکز کنترل بیماری گزارش کرده است که یک الی چهار میلیون آمریکایی این سندروم را دارند.
که تنها بیست درصد تشخیص داده می شوند.
دکتر وی می گوید:
افسردگی عمده:غم جزء طبیعی تجربه انسان است.
افراد ممکن است غمگین و ناراحت شوند وقتی که یکی از عزیزان خود را از دست می دهند.
یا زمانی که آنها وارد یکی از چالش های مهم زندگی خود مانند طلاق و یا بیماری های جدی می شوند.
با این حال، این احساسات معمولا کوتاه مدت هستند.
هنگامی که یک فرد درد مداوم و شدید را برای دوره های طولانی تجربه می کند.
ممکن است دچار اختلال افسردگی شدید (MDD) یا افسردگی عمده ای باشد.
به اختلال افسردگی عمده (MDD) همچنین افسردگی بالینی نیز گفته شده است.
این اختلال یک بیماری جدی است که می تواند بر بسیاری از جنبه های زندگی تأثیر منفی بگذارد.
این اختلال اثری قوی بر رفتار و اخلاق فرد و همچنین عملکرد های مختلف فیزیکی اش مانند غدا خوردن و خواب دارد.
افراد مبتلا به این اختلال اغلب فعالیت هایی را که در حال حاضر از آنها لذت می برند را دوست ندارند.
این افراد نیز برای فعالیت های روزمره خویش دچار اختلال می شوند.
گاهی حتی این افراد مبتلا به اختلال افسردگی عمده ممکن است گمان کنند که زندگی هیچ ارزشی ندارد.
لذا این افکار ممکن است منجر به خودکشی بعضی از این اشخاص می شود.
افسردگی عمده یکی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی در ایالات متحده است.
در سال ۲۰۱۵، نزدیک به هفت درصد از مردم این کشور که بالای هجده سال داشتند.
یک دوره بیماری را در طول عمر خویش تجربه کرده اند.
برخی از افراد مبتلا به افسردگی عمده هرگز به دنبال درمان بیماری خود نیستند.
با این حال، اکثر مردم می توانند از بیماری خود به روش های مختلف درمان کنند.
پزشک یا متخصص روانپزشک می تواند افسردگی عمده را بر مبنای نشانه ها، احساسات و الگوهای رفتاری شخص تشخیص دهد.
آنها از بیمار سوالات خاصی درخواست می کنند یا از او می خواهند که یک سوالاتی را جواب دهد.
به این ترتیب، می تواند تعیین کند که آیا افسردگی عمده وجود دارد یا خیر؟
بیمار باید معیارهای مربوط به نشانه های گفته شده در راهنمای تشخیص و آمار اختلالات روانی داشته باشد.
این راهنما به متخصصان کمک می کند تا سلامت روانی بیمار را تعیین کند. ادامه مطلب …
افسرده خویی نوعی از افسردگی خفیف است.
و به این معنا است که خلق و خوی شخص افسرده باعث میشود.
نوعی اختلال در کار، تحصیل و عملکرد اجتماعی شخص به وجود آید.
توجه کنید شدت افسردگی خویی با افسردگی اساسی یا افسردگی عمده برابر نیست.
در بسیاری از موارد، افراد افسرده احساس می کنند که وضعیت آنها طبیعی است.
در نتیجه، بسیاری از آنها بر تمام مشکلات آگاه نیستند.
برای اکثر روزها و بیشتر ساعات شب، یک فرد افسردگی خویی دارد.
اما دوره های کوتاه عادی هستند.
نشانه ها و علائم خلقی افسرده، مانند افسردگی، متمایز نیست.
بلکه طول عمر آن حدود دو سال و این احساس مزمن باعث می شود.
بیمار قادر نباشد تا از زندگی اش لذت برده و یا یک زمان شاد را داشته باشد.
قبل از افسردگی فرد، آزمایشات پزشکی کامل باید توسط متخصص انجام شود.
تا امکان سایر شرایطی که ممکن است باعث این علائم افسردگی شود را از بین ببرد.
بنابراین، از طریق ارزیابی سلامت روان یک تشخیص قطعی توسط یک متخصص روانشناسی انجام می شود.
اختلاف بین اختلال افسردگی عمده و اختلال افسردگی خویی این است که :
همه این جنبه ها بر زندگی فرد اثر می گذارد.البته، افسردگی عمده و خویی رابطه نزدیک دارند.
به طور مثال، بسیاری از بیماران مبتلا به افسردگی خویی در نهایت از افسردگی عمده رنج می برند و برعکس.
بسیاری از بیماران مبتلا به افسردگی عمده عمدتا افسردگی خویی را نیز را تجربه می کنند.افسرده خویی
اگر افسردگی خویی و افسردگی عمده هر دو در بیماری وجود داشته باشد ، آن فرد را مبتلا به افسردگی مضاعف می نامند.
اختلالات خلقی:جمعی از ناراحتی ها و بیماری های روانی را اختلالات خلقی گفته می شود.
این نوع اختلالات و مشکلات روانی در همه سنین مشاهده میشود.
این اختلالات روانی امکان دارد از کمترین شکل آن به طور مثال یک نوع افسردگی خیلی معمولی و گذرا باشد.
یا از نوع خیلی حاد پیشرفته و طولانی محسوب شود.
این نوع دسته از بیماری های روانی امکان دارد با دلیل شناسایی شده و مشخص پدید آید.
به طور مثال افسردگی های حاد به دلیل از دست دادن عزیزان اتفاقات تلخ دیگر باشد.
در اشخاص سلامت و معمولی مدیریت توسط خود شخص می باشد.
ولی اگر خود آنها غیرقابل مدیریت باشد عوض شدن خود آنها پدید می‌آیند.
اگر خوردن بیشتر از حد معمولی بالاتر برود حالت سرخوشی ،حد معمولی آن کاهش یابد حالت افسردگی به وجود می آید.
است فرد معمولی قادر به مدیریت عواطف خود می باشد اما شخص بیمار اختیار و مدیریت عواطف خود را از دست خواهد داد.
این حالات اگر در شخصی پاک شود این حالت را اختلال خلقی دو قطبی و اگر به مرحله حاد برسد. جنون ادواری گفته می شود.
اختلالات خلقی مخصوصاً افسردگی یکی از بیماری های می باشد که در بین مردم شایع می‌باشد.
به صورتی که آشکار شدن آن برای خانم ها ۲۰ درصد و در آقایان ۱۰ درصد می باشد.
از لحاظ ارثی در خانواده هایی که یکی از بستگان آن به این بیماری مبتلا باشد احتمال آشکار شدن آن افزایش می‌یابد.
اگر یکی از والدین به این بیماری اختلال خلقی دچار شده باشد احتمال آشکار شدن آن در هر یک از فرزندان ۲۷ درصد می باشد .
و اگر پدر و هم مادر به آن مبتلا شده باشند این میزان حدود به ۲تا۳ برابر بیشتر می شود.
منبع: کانون مشاوران ایران
اختلال دوقطبی یا افسردگی و شیدایی یکی از بیماری های روانی است که علائم آنها متفاوت است.
و ما به شما خواهیم گفت که چگونه با این بیماران مقابله نموده و ان ها را درمان کنید.
یکی از اختلالات روانپزشکی که در بزرگسالان و نوجوانی دیده می شود، اختلال دو قطبی یا افسردگی مکانیکی است.
که به طور کلی برای فرد مبتلا ناشناخته است. علائم ناشی از این بیماری تغییرات شدید خلق و خو است.
این بیماری دارای انواع مختلفی است، شایع ترین نوع اختلال دو قطبی نوع ۱ و اختلال دو قطبی نوع ۲ است.
تفاوت بین این دو اختلال در دوره شیدایی است؛ در نوع ۱ این شیدایی رخ می دهد، اما در نوع دو، شکل نیمه شیدایی تشکیل می شود.
شروع یک بیماری معمولا با دوره افسردگی همراه است و بعد از یک یا چند مرحله افسردگی، شیدایی آشکار می شود.
در بیماران کمتر، شروع بیماری با شیدایی یا نیمه شیدایی اتفاق می افتد.
اغلب افراد مبتلا به اختلال دوقطبی تجربه دو موقعیت متفاوت و متناوب، یکی از دوره های پر انرژی خود (مانیا) است.
و دیگری دوره غم و ناامیدی و از دست دادن علاقه به فعالیت های مختلف (افسردگی) را دارند.
این نیز برای کودکان مبتلا به اختلال دوقطبی درست است، اگر چه علائم و عوارض در کودکان ممکن است تا حدودی متفاوت باشد.
به عنوان مثال، کودکان و نوجوانان با احتمال بیشتری از بزرگسالان از شیدایی رنج می برند و رفتارهای مخرب نشان دهنده آن است.
علاوه بر این، کودکان بیشتر از بزرگسالان به این حالت ها در یک زمان و به طور هم زمان مبتلا می شوند.
که این حالت مختلط نامیده می شود.
تغییر وضعیت شیدایی در افسردگی در کودکان و نوجوانان به سرعت و گاهی حتی در عرض یک روز رخ می دهد.
در حالی که این تغییر در رفتار در بزرگسالان مبتلا به اختلال دوقطبی رخ می دهد، معمولا آنها به صورت هفتگی یا ماهانه رخ می دهد.
دلایل اصلی اختلال دوقطبی ناشناخته است، اما عوامل متعددی در ایجاد و توسعه این بیماری نقش دارند:
تفاوت های بیولوژیکی: پژوهشگران معتقدتد که تغییرات فیزیکی در مغز افراد مبتلا به اختلال دوقطبی وجود دارد.
تاثیر و اهمیت این تغییرات در بروز بیماری معلوم نیست، اما نهایتا این موضوع می تواند سبب کشف علت اصلی بیماری باشد.
نبود تعادل در مواد شیمیایی مغز انسان و یا انتقال دهنده های عصبی، نقش مهمی در اختلالات دوقطبی و سایر تغییرات خلقی بازی می کند.
تغییرات هورمونی نیز ممکن است در ایجاد یا تحریک بیماری رخ دهد.
اختلال دوقطبی در بستگان اصلی (مانند خواهر و برادر یا والدین) شایع تر است.
محققان در حال تلاش برای یافتن یک ژن موثر برای بیماری هستند.
استرس، تجاوز یا تجربیات وحشتناک در طول زندگی شخص ممکن است سبب ایجاد اختلال دوقطبی در او باشد.
پزشکان توصیه می کنند که والدینی که علائم را در کودکان خود دارند برای مشورت با انها حداقل دو هفته یکبار اقدام کنند.
البته، تشخیص اختلال دوقطبی در کودکان ممکن است دشوار و بحث برانگیز باشد، زیرا معیار تشخیص جداگانه برای چنین کودکانی وجود ندارد.
با این حال، بسیاری از بزرگسالان مبتلا به اختلال دوقطبی تشخیص داده اند که علائم این بیماری از دوران کودکی آغاز شده است.
علاوه بر این، اختلال دوقطبی در کودکان معمولا با اختلالات دیگری همچون بیش فعالی رخ می دهد.
غمگینی، نا امیدی، افکار یا رفتار خودکشی، اضطراب، احساس گناه، مشکلات در هنگام خواب، عدم اشتها یا افزایش اشتهاست.
خستگی، علاقه کم به انجام فعالیت های لذت بخش، مشکل در تمرکز، خلق و خوی بدف درد مزمن بدون علت، غیبت مکرر در مدرسه
یا در محل کار، عملکرد ضعیف در محل کار یا مدرسه است.
برخی از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی نیز وضعیت خود را تغییر می دهند.
بسیاری از این افراد در بهار یا تابستان از شیدایی یا هیپومنیا رنج می برند.
و در پاییز و زمستان خلق و خلق و خوی افسرده دارندو در دیگران این چرخه معکوس می شود.
برخی از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی دارای تغییرات خلقی بسیار پر سرعتی هستند.
این افراد در طی یک سال چهار نوع تغییرات خلقی یا حتی بیشتر از آن را دارند.
و تغییرات خلق بسیار سریع اتفاق می افتد، گاهی این نوسان ها در عرض چند دقیقه رخ می دهد.
حملات شیدایی شدید یا افسردگی در بیماران ممکن است منجر به نیاز برای روان درمانی شود.
علائم روان پریشی (از جمله علائم روان پریشی) شامل باورهای غلط (دلواپسی) و
شنیدن یا دیدن مواردی است که اصلا وجود خارجی ندارد (توهم).
شیدایی احساس سعادت، افزایش انرژی و خوش بینی است.
این وضعیت امور می تواند بسیار شدید باشد که بر تفکر و قضاوت شما تاثیر می گذارد.
ممکن است افکار عجیب و غریب در مورد خودتان داشته باشید.
تصمیمات بدی بگیرید، و شرم آور، مضر و گاهی خطرناک عمل کنید.
مانند افسردگی، در این مورد، زندگی یک فرد مختل می شود و می تواند بر روابط و کار فرد تاثیر بگذارد.
در شرایطی که این بسیار شدید نیست، آنها شیدایی خفیف نامیده می شوند.
منبع: کانون مشاوران ایران
کج خلقی یک اختلال مزمن است که با علائم مداوم مشخص می شود.
نشانه ها علائم اصلی اختلال افسردگی عمده هستند و تمرکز اصلی افسردگی اختلال خلقی است.
که با ناراحتی، غم، نوستالژی، بی تفاوتی یا احساس بی میل بودن به فعالیت دائمی مشخص می شود.
شدت علائم افسردگی در اختلال کج خلقی کمتر از افسردگی است.
برای تشخیص اختلالات باید تمایزی میان زمان افسردگی در بیماران افسرده و مج خلق مد نظر قرار داده شود.
خلق و خوی افسرده با توضیح خود از وضعیت داخلی و یا مشاهده دیگران اثبات شده است.
در کودکان و نوجوانان، خلق و خوی می تواند اقتباس گردد.
طول مدت بیماری در کودکان باید حداقل یک سال باشد تا بیماری به درستی و بدون خطا تشخیص داده شود.
کج خلقی نوعی اختلال روانی است که تحت تأثیر افسردگی مزمن قرار دارد که حداقل دو سال طول می کشد.
با این حال، کج خلقی ها به شدت افسردگی (حاد) نیستند.
این بدان معنی است که اگرچه کج خلقی نوعی اختلال در کار، تحصیل و عملکرد اجتماعی را در پی دارد.
اما به شدت تحت تاثیر قرار گرفتن از افسردگی نیست.
کج خلقی معمولا از اوایل بلوغ شروع به پیشرفت تدریجی می کند و بیماران اغلب می دانند که دقیقا چه کسانی برای اولین بار افسرده شده اند.
چنین افرادی معمولا احساس افسردگی را به طور طبیعی دارند.
کج خلقی ممکن است با سایر بیماری های روانی و روحی مانند اضطراب و اختلالات سوء مصرف مواد مرتبط باشد.
به نظر می رسد سطح ناکافی برخی از مواد شیمیایی در مغز به افسردگی مربوط می شود.
این اختلال در زنان بالغ رایج تر می باشد و دارای مولفه ژنتیکی است.
به همین دلیل، در افرادی که روابط نزدیکی با بیماران افسرده دارند، شایع تر است.
شرایط زندگی مثل تبعیض، فقر و بیماری های مزمن نیز ممکن است با اختلال کج خلقی مرتبط باشد.
معمولا این افراد روابط خوب در خانه یا محل کار ندارند، آنها روابط شخصی جالبی ندارند.
و این افراد به شدت به مردم برای مراقبت احتیاج دارند.
– تست های فیزیکی:
شامل اندازه گیری قد، وزن، بررسی علائم حیاتی مانند:
ضربان قلب، فشار خون و درجه تب، گوش دادن به صدا قلب و ریه ها، بررسی شکم می باشد.
– آزمایشات آزمایشگاهی مانند CBC و تستهای تیروئید
– آزمایش روانپزشکی:
دکتر باید با شما در مورد رفتار، اندیشه ها و احساسات شما، علائم بیماری، نحوه شروع آن، چگونگی تاثیر آن بر زندگی
(اختلال عملکرد)، تاریخ گذشته و افکار خودکشی صحبت کند.
پرسشنامه های خلقی و ذهن (اضطراب، وسواس، افسردگی، تست شخصیت) نیز برای ارزیابی روانپزشکی مورد نیاز است.
معیار اصلی تشخیص کج خلقی در فرد داشتن حالت افسردگی در بیشترین زمان ممکن مثلا برای دو یا چند سال می باشد.
دارو درمانی:
Fluoxetine، سرترالین، سیتالوپرام، بوپروپیون، effexor، تارزودون، ایمی پرامین، تیمی پریمین، neuteribest، مکلوبامید،
ترامادول، سیپروفلوکساسین، پاروکستین از داروهای مورد استفاده برای درمان این بیماری هستند.
(شیوه زندگی و درمان های خانگی)
سعی کنید به پرستار روانپزشکی برای درمان اضطراب، افسردگی و تنش مراجعه کنید تا درمان موثر باشد.
نادیده گرفتن بیماری های روانپزشکی و مراجعه به متخصصان دیگر نه تنها راه درمان بیماری است.
بلکه بیماری مزمن و شدید و دغدغه جهانی رشد اقتصادی و اجتماعی است.
در کشورهای پیشرفته، رجوع نمودن به یک روانپزشک، نشانه پیشرفت فرهنگی است.
بسیاری از مردم مردم افراد کج خلق را به عنوان افراد بد اخلاق توصیف می کنند.
در حالی که این افراد دارای افسردگی هستند که روابطشان را در جامعه متوقف می کنند.
آنها در مورد یک موضوع کوچک شکایت می کنند و شروع به تهاجم می کنند.
آنها در خانواده هایشان با فرزندان خود ارتباطات گرم ندارند.
آنها جدا شده و خویشاوندی را دوست ندارند. اکثر آنها ممکن است به طور موقت به مصرف سیگار یا مواد دیگر روی آورند.
منبع: com.مشاوره-ازواج