مرکز مشاوره نمونه در سطح کشور در کردستان به همراه بهترین و مجربترین مشاوران و روانشناسان ایران
بهترین دکتر روانشناس، روانپزشک برای بهبود رابطه شما قبل و بعد ازدواج در کردستان می باشد.
درمان بیماریهای افسردگی، استرس، مرکز مشاوره سنندج و دکتر سنندج انواع بیماریهای روحی و روانی، مشکلات زناشویی و خانوادگی به صورت آنلاین، تلفنی و حضوری
هیچ چیز نمیتواند جای احترام را در خانواده پر کند
اوایل دهه هفتاد بود که انتشار اخباری مبنی بر اینکه کودک سه، چهار ساله قمی حافظ کل قرآن شده است، در سراسر جهان اسلام پیچید و شبکههای مختلف صدا و سیما با پخش بخشهایی از برنامههای اجراشده توسط وی این نابغه قرن و معجزه قرآن را به ایرانیان معرفی کرد.
او کسی نبود جزسیدمحمدحسین طباطبایی (علمالهدی). سیدمحمدحسین طباطبایی در سال ۱۳۷۰ در شهرستان قم به دنیا آمد و در سن دو و نیم سالگی شروع به حفظ قرآن نمود و به لطف امام زمان(عج) توانست در سن پنج سالگی کل قرآن را حفظ نماید. وی علاوه بر حفظ کل قرآن در آن مقطع سنی توانسته بود احادیث کتاب شریف اصول کافی و همچنین کتاب گلستان سعدی و اشعار محتشم کاشانی را حفظ نماید. در آن سالها نهتنها در ایران که تمام جهان اسلام با چهره و شخصیت این نابغه و معجزه قرآن در عصر حاضر آشنا شدند. کودک پنج، شش ساله ای که چهرهای نورانی و روحانی داشت و از سادات طباطبایی از فرزندان امام حسن مجتبی علیهالسلام هست.
سیدمحمدحسین که هم اکنون ۱۵ سال سن دارد در جهان کوچکترین فردی است که در سن پنج سالگی موفق شد کل قرآن را حفظ نماید. علم الهدی که در همان سنین موفق کسب درجه دکترای افتخاری از دانشگاه حجاز گردید، هم اکنون و در سالهای پایانی دوران نوجوانی و در ابتدای راه جوانی در حوزه علمیه قم و همچون سایر طلاب زیر نظر اساتید مشغول به تحصیل است.
سال ۷۴، هنوز سه شبکه تلویزیون بیشتر نداشتیم و هر شبکه چند ساعت برنامه بیشتر پخش نمیکرد و آن روزها بود که ناگهان همه شبکهها در گوشه و کنار هر برنامهای که میتوانستند و میشد، تصاویر و اخبار و گزارشها و حکایتهایی گنجاندند از کودکی پنج ساله؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، ملقب به «علمالهدی».
دلیل اصلی جذابیت محمدحسین برای رسانهها، این بود که این طفل خردسال، کوچکترین فردی بود در جهان که کل قرآن را از بر داشت. قضیه به اینجا ختم نمیشد، او احادیث کتاب «اصول کافی»، گلستان سعدی و اشعار محتشم کاشانی را هم از بر بود.
تمام این تواناییها را همیشه یک ممتحن بود که جلوی دوربینهای صدا و سیما و پیش چشم میلیونها بیننده میآزمود؛ حجتالاسلام سیدمحمدمهدی طباطبایی، پدر و نخستین آموزگار محمدحسین. پدر، کودک پنجسالهاش را بیارفاق و اغماض و سختگیرانه سوالپیچ میکرد و از هیچ گرهافکنی در آزمودن شاگرد خردسال فروگذار نبود. او به توانایی محمدحسین اطمینان داشت و کاری کرد که بینندگان تلویزیون هم در اندک زمانی اطمینان پیدا کردند.
کوچکترین حافظ قرآن، یک حافظ معمولی نبود. آزمونها هم به پرسشهای معمول منحصر نمیشد و همین بود که مراسم محکزدن علمالهدی را جذابتر و دیدنیتر کرد؛ کافی بود پدر با دست، اشاراتی به فرزندش نشان بدهد و آیه مختص آن اشارات را قرائت کند.
حد شگفتی و جذابیت ماجرا برای مردم آنقدر بالا بود که تا مدتی، آموختن قرآن با زبان اشاره و خواندن سورههای کوتاه قرآن به زبان انگلیسی، جزو برگهای برنده خردسالانی محسوب میشد که قرار بود بین قوم و خویش و در و همسایه، آبروی والدین خود را بخرند و به نمادهایی از هوش و سواد و بهروز بودن تبدیل شوند.
اما محمدحسین فرق داشت؛ به گرد پای او هم نمیشد رسید. قرآن را به انگلیسی هم از بر میخواند و حتی اگر مثلا آیهای تلاوت میشد، به راحتی و از بر میگفت که صفحه روبهرو با چه کلمهای آغاز میشود و صفحه قبلی آن آیه، با چه کلمهای پایان یافته است.
شاید تماشای دوچرخهسواری و توپ بازیکردن هیچ بچه پنج سالهای، اینقدر مشتری نداشت؛ همه با حیرت پای تلویزیونها به تماشا مینشستند که یک نابغه پنج ساله، با آن همه محفوظات و آن همه آموختهها، توی ح یاط توپبازی میکند و حتی سوار دوچرخه هم میشود!
نمیشد به این راحتی از چنین پدیدهای گذشت؛ گروه کودک شبکه دو، برنامهای ساخت برای صبحهای جمعه، که در آن محمدحسین پنج ساله بر منبر میرفت و وعظ و خطابه میگفت.
او چنان تسلطی بر آیات داشت که گاهی سوالاتی معمولی و روزمره از او میکردند و از او میخواستند با قرآن پاسخ بگوید.
اینها چند نمونه از سوال و جوابهایی است که با محمدحسین به این سبک انجام شده بود و روزنامهای در کشورمان آن را منتشر کرد:
– آیهای در مورد مثلث بخوانید:
«انطلقوا الی ظل ثلاث شعب» «بروید زیر سایه… که از سه گوشه شما را احاطه کند.»
– نظر شما در مورد فرهنگ غرب چیست؟
«اضاعوا الصلوه واتبعوا الشهوات…» «نماز را ضایع نموده و از شهوات نفس پیروی کردند.»
– (در لندن سوال شد؛ با توجه به امکانات پیشرفتهای که اینجا هست، دوست داری لندن بمانی یا بروی قم؟
«قم فأنذر.»
همه کشورها از مسلماننشین و غیرمسلماننشین، به وسوسه تستزدن و امتحانگرفتن افتادند. بعضی از این سفرها و تست و آزمونها به دریافت مدارک علمی افتخاری منجر شد.
مثلا دیپلم افتخاری از بوسنی و هرزگوین که بالاترین مدرک علمی در بوسنی بود که به یک عالم دینی تعلق میگرفت (۱۳۷۶)، دکترای دانشگاه «حجاز» در کاونتری انگلستان و لیسانس افتخاری دانشگاه تبریز.
ولی محمدحسین خیلی زود جلوی دوربین را خالی کرد؛ خبر خاصی نبود، مردم در بیخبری گاهی با شایعه ساختن یادی از او میکردند. ولی اخبار موثق به نقلهای روزانه مردم راه پیدا نمیکردند. کمتر کسی میدانست که محمدحسین هم در اداره جامعهالقرآن الکریم با پدرش همراه است و گاهی از شعبههای این موسسه در شهرهای مختلف بازدید میکند.
او دو سال پیش یک گپ تلفنی کوتاه با یک برنامه مذهبی تلویزیون داشت و اعلام کرد که مشغول درسخواندن است. جدیدترین اخبار کمصدا و کمرنگ آمدند و آنقدر دیر، که دیگر کمتر کسی گوشش را تیز نگه داشته بود تا از احوال علمالهدی بشنود؛ محمدحسین برای مشتاقان، بیشتر خاطرهای شده بود. کمتر کسی باخبر شد که محمدحسین سال قبل، معمم شده و آیتالله صافی عمامه را به او اعطا کرده است. او همچنان در حوزه علمیه، علوم دینی میخواند.
در سفری که در نیمه دوم بهمن سال ۷۶ به انگلستان داشت در طول ۱۸ روز اقامت در آنجا در ۷ شهر مختلف انگلستان برنامه اجرا کرد که مورد استقبال بینظیر مسلمانان شیعه و سنی قرار گرفت و حتی وهابیهای آن جا به دست بوسی این افتخار جهان تشیع آمدند! در حالی که این کار را شرک میدانند. در همین مسافرت بود که در هیئتی مرکب از هشت استاد حضور یافت، به همراه یک نفر از اساتید دانشگاهها که به عنوان ناظر حضور داشت، امتحانی از وی در پنج رشته علوم قرآنی گرفته شد.
بیان آیات به روش اشاره امتحانی از ایشان گرفتند که حدود سه و نیم ساعت طول کشید و این امتحان در دو مرحله عمومی و تخصصی صورت گرفت و در پایان بر اساس استانداردهای موجود انگلستان به ایشان مدرک دکترای افتخاری اعطا کردند. در مدت اقامت علم الهدی در انگلستان بسیاری از مطبوعات و شبکههای مختلف رادیو تلویزیونی با ایشان مصاحبه کردند و اخبار مربوط به این حافظ خردسال را جزو مهمترین عناوین خبری خود قرار دادند. محمدحسین در طول برنامه حفظ قرآن خود، ثواب حفظ هر سوره ای را به یکی از معصومین علیهمالسلام هدیه میکرد; مثلا ثواب حفظ سوره بقره را به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، سوره آل عمران را به حضرت علی علیهالسلام، سوره نسا» را به حضرت زهرا سلام الله علیها و به همین ترتیب ثواب تلاوت و حفظ سورههای دیگر را نیز به دیگر معصومین علیهمالسلام نثار میکرد.
او در مصاحبهای که سال ۸۷ با یکی از روزنامههای سراسری انجام داد، استادانش را اینگونه معرفی کرد: «پدرم که بهعنوان اولین استاد و راهنمای من بودند. حجتالاسلام غرویان بهعنوان استاد منطق که درس لمعه را نیز نزد ایشان آموختم، حجتالاسلام سیداحمد خاتمی و استاد پناهیان که علم خطابه را از ایشان فرا گرفتم.» و گفت: در روایت آمده: «در گمنامی، راحتی هست.»
مرکز مشاوره مشاوره تلفنی مشاوره خانواده تهران مشاوره آنلاین مرکز مشاوره خانواده
مرکز مشاوره کردستان با بهترین امکانات مشاوره در آدرس مراکز مشاوره سنندج و کردستان