نماد سایت مرکز مشاوره خانواده و مشاوره ازدواج آنلاین

تصمیمات اشتباه و بازی با جان مردم

تصميمات اشتباه و بازي با جان مردم

تصميمات اشتباه و بازي با جان مردم

تصمیمات اشتباه و بازی با جان مردم

اهمیتی دارد؟ اتفاق ویژه‌ای است؟ خبر دست اول چطور؟ توی این هیاهوی دنیا، با این همه خبر و رویدادهای مهم و پرسروصدا، پیدا شدن چندین و چند جسد، فکر کسی را مشغول می‌کند؟ چشم کسی را گرد می‌کند؟ کسی را متاثر یا غمگین یا حیرت‌زده یا حتی خوشحال چی؟ نمی‌دانم، اما فکر می‌کنم این روزها مرگ انسان‌ها و نیست‌شدنشان آن‌قدر ساده اتفاق می‌افتد و آن‌قدر به مسئله‌ای عادی و پیش‌پاافتاده تبدیل شده است، که خبرهایی از این دست دل هیچ کس را به درد نمی‌آورد و تنها با بی‌اعتنایی تمام از کنارش می‌گذرد.

اصل خبر این است: «کمیسیون حقوق بشر کشمیر از کشف بیش از دو هزار جسد با هویت نامشخص در گورهای جمعی خبر داده که این تعداد در ۳۸ مکان مختلف از دره کشمیر دفن شده بودند. در میان اجساد پیدا شده، تعدادی از بدن اجساد مذکور پوسیده، ۲۰ جسد سوخته و ۵ جسد تنها جمجمه شان باقی مانده است. همچنین ۱۸ گور انفرادی با بیش از یک جسد پیدا شده است.»

این جسد‌ها که هنوز هویت خیلی‌هایشان مشخص نشده است، آدم‌های بی‌گناهی هستند که در منطقه‌ای زندگی می‌کردند که سال‌هاست با درگیری و خشونت نفس می‌کشد. بیشتر از ۶۰ سال است که هند و پاکستان بر سر کشمیر با یکدیگر می‌جنگند و هر کدام این دره زیبا را متعلق به خود می‌دانند. این کشمکش از سال ۱۹۴۷ آغاز شده و تا امروز هم ادامه دارد. دلیلش را بی‌مبالاتی انگلیسی‌ها می‌دانند. آنها وقتی مستعمره خود یعنی امپراتوری هند را تقسیم می‌کردند و از دلش هند و پاکستان کنونی را به وجود آوردند، یادشان رفت کشمیر را به یک طرف بسپارند و به این ترتیب ناخواسته فتیله جنگی داخلی را روشن کردند. از آن سال این دو کشور بارها با یکدیگر درگیر شده‌اند.

سال های ۱۹۴۸، ۱۹۶۵ و ۱۹۷۱ اوج این درگیری‌ها بوده است. با این حال از سال ۱۹۸۹ شورش‌های معترضان جدی‌تر و بیشتر شده است. در خواست آنها یک چیز است: جدایی از هند و پیوستن به پاکستان و یا تشکیل کشور و دولتی مستقل به نام کشمیر. هر چند دو سوم این منطقه در دست هند است، اما مردم این بخش که اکثرشان مسلمان هستند، پاکستان را به هند ترجیح می‌دهند. درگیری‌های پراکنده‌ای که هر از گاهی در کشمیر رخ می‌دهد توسط مقامات هندی سرکوب می‌شود. آمارها خبر از کشته‌شدن بیش از ۴۰ هزار نفر در این زد و خوردها می‌دهند. هندی‌ها بارها تاکید کرده‌اند پاکستانی‌ها مردم این منطقه را تحریک می‌کنند. حتی گاهی پا را فراتر می‌گذارند و دولت پاکستان را به تربیت تروریست متهم می‌کنند. اما دولت پاکستان در جواب، هر گونه کمک به کشمیری‌های معترض را رد می‌کند. در میان توپ به زمین انداختن‌های حریف، چیزی که از میان می‌رود، جان آدم‌هایی است که از این بلاتکلیفی و درگیری‌های خونین به تنگ آمده است.

حالا کار به جایی کشیده شده که در تازه‌ترین نظرسنجی‌ای که منتشر شده است، بیش از ۶۶ درصد مردم این منطقه دوست دارند که کشمیر به عنوان یک کشور مستقل شناخته شود. درخواست مردم همیشه باید محترم شمرده شود، اما هند و پاکستان توجهی به چنین آمارهایی ندارند. دولت‌های هند و پاکستان بارها در این مورد پشت میز مذاکره نشسته‌اند، اما هندی‌ها با زیرکی و سیاست مشکل کشمیر را بی‌اهمیت جلوه داده‌اند و حاضر نشده‌اند بر سر یک راه‌حل با پاکستانی‌ها به توافق برسند.

از آن طرف مجامع بین‌المللی هم کاری از دستشان ساخته نیست. حرفی اگر بزنند، متهم می‌شوند که قصد دخالت در امور داخلی این کشورها را دارند. می‌ماند سازمان ملل متحد که همیشه ترجیح داده است بدون درد و خون‌ریزی و خشونت و با مصلحت‌اندیشی همه چیز را ختم به خیر کند که معمولا هم موفق نمی‌شود. این سازمان در سال های ۱۹۴۸ و ۱۹۴۹ قطعنامه‌هایی را صادر کرد و پیشنهاد داد که برای حل این درگیری‌ها بهتر است که دو طرف ماجرا به آراء مردم رجوع کنند و با برگزاری همه‌پرسی به این درگیری های چندین ساله خاتمه دهند. اما گوش شنوایی نیست و این میان تنها چیزی که اهمیت ندارد نظر و رای مردم است. معلوم نیست این کشمکش چندین ساله تا کی ادامه دارد و عاقبت کدام کشور مالکیت کشمیر را از آن خود می‌کند؟ تا کی مردم مسلمان کشمیر باید چوب خودخواهی‌ها و سیاست های نابه‌جای دولت‌هایشان را بخورند؟

تصمیمات اشتباه و بازی با جان مردم

کشمیر، زن‌های بیوه و یک عمر تنهایی

زن‌هایی که تکلیفشان معلوم نیست. زن‌هایی که مردهایشان یک روزی نان‌آور خانه بوده‌اند و حالا مفقودالاثر می‌خوانندشان. زن‌هایی که با بدبختی بچه هایشان را به دندان می‌کشند و با نداری می‌سازند و در انتظار خبری از همسرانشان می‌سوزند. زن‌هایی که نمی‌توان آنها را با قاطعیت بیوه خواند. معلوم نیست مردشان مرده و یا زنده است؛ دستگیر شده است و یا در جایی در خفا زندگی می‌کند. آنها ناپدید شده‌اند و هیچ مقام رسمی نیز حاضر نیست دنبال آنها بگردد و یا خبری از آنها بدهد. زن‌هایی که از کمک‌های دولتی محروم هستند، چرا که هنوز ثابت نشده که شوهرشان مرده است. زن‌هایی که اگر ثابت شود که حتی دیگر عمر مردشان به دنیا نیست، باید دلیل و مدرک بیاورند که روزی با جدایی‌طلبان و شورشیان همکاری نکرده است. زن‌هایی که به خاطر فرهنگ غالب بر جامعه‌شان نمی‌توانند دوباره ازدواج کنند، مگر آن‌که ۹۰ سال بگذرد. زن‌هایی که در برزخی همیشگی دست و پا می‌زنند و نمی‌دانند چه عاقبتی برایشان رقم خواهد خورد.

 

کشمیر، رودخانه‌ها و سیاست آب

آب. کشمیر برای هندی‌ها و پاکستانی‌ها یعنی آب. منبع حیات مردمی که کشاورزی یکی از منابع اصلی درآمدشان است. رودخانه‌‌هایی که در کشمیر جریان دارند و سمت و سویشان بیشتر به سمت هند است تا پاکستان. همین می‌شود بهانه‌ای برای نزاع‌های خونین‌تر.بازی با جان مردم

هندی‌ها رگ خواب پاکستانی‌ها دستشان است. می‌دانند که آنها چقدر به این آب احتیاج دارند و هر از گاهی از سر لجبازی و گوشمالی‌کردن طرف پاکستانی، آب را بر آنها می‌بندند و آتش خشمشان را شعله‌ورتر می‌کنند. وابستگی کشور پاکستان آن‌قدر هست که در نبود آب مورد نیازشان، به شدت به دردسر بیفتند و دچار خشکسالی شوند. کشمیر به خاطر همین آب هم که باشد، برای هر دو طرف دعوا، بسیار بسیار ارزشمند است.

 

کشمیر، مادرها و اشک‌های ناتمام

یک روز رفته‌اند و دیگر برنگشته‌اند. مادرها اما دست برنمی‌دارند. امیدوارند. انجمن و کمیته تشکیل می‌دهند و دور هم جمع می‌شوند و عکس‌ها را به جای فرزنداشنان به آغوش می‌کشند و خاموش و بی‌سروصدا اعتراض می‌کنند. با چشم‌های نگرانشان از آدم‌های قدرتمند بالا سرشان درخواست کمک می‌کنند. بلکه خبری، نشانه‌ای بیابند و کمی دلشان آرام بگیرد. از سال ۱۹۸۹ که جدایی‌طلبان آشکارا دست به شورش زدند، مادرهای زیادی از پسرهایشان جدا شدند. به آمارهای رسمی کمتر می‌توان اعتماد کرد. رسمی‌اش می‌شود چیزی در حدود ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ نفر ناپدید شده‌اند. غیررسمی و نزدیک به واقعیتش می‌شود چیزی بیش از ده هزار نفر.

مقامات هندی و حتی هیچ نهاد رسمی دیگری تلاشی برای جست و جو و یافتن این آدم‌ها نکرده‌اند. درد بزرگی است. پدر و مادران و حتی همسران و فرزندان بسیاری با استرس و مشکلات روانی بسیار زندگی را سر می‌کنند و هیچ کس پاسخی برای آنها ندارد.تصمیمات اشتباه 

 

کشمیر، قبرستان و جسد‌های بی‌هویت

دولت‌ها خیلی تمیز و پاکیزه می‌نشینند دور یک میز و با هم بحث و جدل می‌کنند و به یکدیگر وعده‌های شیرین می‌دهند و به هم دیگر لبخند‌های الکی و زورکی می‌زنند و بعد هم با اکراه و از سر ادب دست هم را می‌فشارند و برمی‌گردند به خانه‌هایشان. چند وقت بعدش اما دود این توافق ها و تصمیم‌ها بلند می‌شود و توی چشم‌های مردمان بی‌گناهشان می‌رود. نتیجه‌اش می‌شود قبرستان‌هایی با گورهایی که معلوم نیست چه کسی در آنها خوابیده است. البته اگر کسی در آنها باشد و این قبرها هم دروغکی از آب در نیایند. این مدل گورستان در کشمیر زیاد است و با توجه به این همه آدم ناپدید شده، زیادتر هم خواهد شد. حالا می‌خواهد ۲۰۰ جسد باشند و یا مثل کشف اخیر ۲۰۰۰ جسد. درد این است که چرا مرگ برای عده‌ای این همه آسان اتفاق می‌افتد.

 

بازدید:۳۹۸۶۵۲

رتبه مقاله در گوگل : 

خروج از نسخه موبایل