در زندگی پیشرفته امروزی ارزشهای بسیاری عوض شده اند. زندگی خانوادگی که پایه جامعه را تشکیل میداد مانند دیگر سنتها مورد تهاجم قرار گرفته اما در جهان اسلام خانواده با تمام مظهرهایش آنچنان استوار و پایدار بنا نهاده شده که هیچ عاملی نمیتواند بنیاد آن را به هم بریزد. در واقع خانواده بهترین ابزار برای معرفی کردن اسلام به جهان غرب است. من هیچگونه آموزشگاه یا سیستم آموزشی را نمیشناسم که مثل یک خانواده ی اسلامی بتواند اسلام را به جهان بشناساند. اگر امروزه غربیها با توجه به مسائلی که در جامعه شان میگذرد، مدعی هستند در اوج پیشرفتهای اجتماعی و اخلاقی قرار دارند، خانواده ی اسلامی با توجه به آنچه که نرمال است، استانداردها و معیارهایش در جایی بالاتر از آنها قرار خواهد گرفت.
اول از همه آنکه خانواده در اسلام یک سیستم سلسله درجاتی است به نحوی که مدیر خانواده بار سنگین مسئولیتها را به عهده دارد و علاوه بر آن وظیفه ی مدیریت نیز بر عهده ی اوست. مرد پایه اصلی خانواده است و همه ی آنچه درباره ی ارجحیت مرد برزن گفته میشود بیمعنی و مفهوم است به جز آنکه اشارهای باشد به این نقش رهبری و مسئولیتپذیری که آن هم امری مهم است. یک نهاد و نظام پویا مانند خانواده بدون در نظر گرفتن نقش رهبری امری است غیر ممکن، همانطور که یک کشتی بدون کاپیتان و سکان زمان زیادی نخواهد توانست به مسیرش ادامه دهد. خداوند با وضع این قانون و سپردن وظایف به سرپرستی خانواده، آنجا که او را عهده دار به انجام کارهایش مینماید، خانواده را مورد حمایت خود قرار میدهد. مردی که وظایفش را بعنوان رهبری مسئول زیر پا بگذارد از سوی قانون، دین و جامعه اسلامی توبیخ خواهد شد. زیرا دین و جامعه این مسئولیت را امری اجتماعی و پایه به حساب میآورند.
دومین ارجحیت خانواده اسلامی آنست که خانواده محصول یک پیوند اجتماعی است. زمانی پیش از ازدواج دو نفر، یک همبستگی اجتماعی بین خانوادههای آنها به وجود می آید. اما رابطه ی خاصی که ما آن را رابطه ی عاشقانه میشناسیم تنها بعد از ازدواج شروع شده و رشد میکند نه پیش از آن. پس از ازدواج فرد با نیت رشد دادن این رابطه وارد زندگی میشود. بنابراین برپایه اصول اسلامی شانس بهتری برای ایجاد رابطهای درست میان زن و مرد وجود خواهد داشت. وقتی که زن و مرد مسلمان با این هدف وارد رابطه میشوند زمان بیشتری برای تطبیق دادن خود با امور زندگی دارند. آنها قبل از آن به یکدیگر تعهد دادهاند و اکنون قصدی ندارند جز سر و سامان دادن زندگی و برقراری رابطه ی خیلی صمیمانه با همسر. به این ترتیب میتوانند خود را با شرایطی که مورد نیاز زندگی خانوادگی است سازگار دهند.
سومین ارجحیت ، قانونمند بودن امر ازدواج در خانواده اسلامی است. ازدواج در اسلام تنها پیوند دو نفر نیست بلکه شراکتی است بین دو خانواده و هر دو خانواده منابع انسانی، اقتصادی و عقلانی خود را در دست زوج جوان قرار خواهند داد و به این صورت از آنها حمایت میکنند.
ازدواج یک قرارداد اجتماعی و حقوقی است بین دو شخص . پیمان حقوقیای که به توافق و رضایت دو طرف احتیاج دارد. در این قرارداد مواردی یاد آوری میشود و توسط دو طرف امضا میشود. به این ترتیب عقدنامه به سندی رسمی و الزامآور مبدل میشود. زیرا خانواده نیز مانند یک دولت است. دولتی که با موارد داخلی و خارجی، امنیتی و اجتماعی، محافظت شده ، آموزشی و تبلیغاتی مواجه است و احتیاج به یک نظام اساسی دارد. آیا میتوانید تصور کنید همه ی این مسایل در یک دولت بدون قانون اساسی انجام گیرد؟
چهارمین نکته شخصیت و موجودیت زنان است. اسلام زن را انسانی کامل میداند، انسانی هم تراز و مساوی با مرد. طبق قانون های اسلام زنان نسبت به دارایی خود حق مالکیت کامل دارند و هر زمان که تصمیم بگیرند میتوانند داراییشان را به دیگری بفروشند بدون آنکه همسرشان بتواند کمترین نظری در این زمینه ارائه دهد. در حالی که زنان مسلمان از ۱۴۰۰ سال پیش تا به امروز صاحب این حقوق میباشند تا ۵۰سال پیش زنان غربی بدون امضای پدر یا همسرشان اجازه خرید و فروش هی چیز را نداشتند.جدیدا تعدادی از زنان در غرب این حق را دارند که پس از ازدواج نام دوشیزگی خود را حفظ کنند، اگر چه کسانی که قبل از ازدواج آوازه ای در شغل خود دست یافته اند.
زنان مسلمان دارای حق تحصیل و فراگیری، تلاش برای کسب درآمد، شرکت در زمینه های اجتماعی و حضور در تمامی مراسم دینی مثل مردان میباشند.
پنجمین نکته آنست که خانواده اسلامی خانوادهای است وسیع نه آنگونه که امروزه رایج است. خانواده ی هستهای که فقط شامل شوهر، زن و فرزندان است فاقد سرمایههای انسانی، اجتماعی، تجربی و دوستی است.
اول آنکه در خانوادههای اسلامی انسان از طفولیت تا بزرگسانی در کنار پدر و مادر زندگی میکند. پدر و مادر از دوره بچگی که با کودک بازی میکنند، با صبر و حوصله او را تربیت می کند وهمچنین نوازش میکنند تا بزرگسالی که به راهنمایی و نصیحت او میپردازند همواره در تماس صمیمی با فرزندشان هستند بنابراین بچه هاشان نیز به آنها عشق میورزد. اما در زندگی غربی به علت آنکه بچهها به محض طی کردن دوران نوجوانی راه خود را طی می کنند و از محیط خانواده فاصله می گیرند همواره با دیگر اعضای خانه احساس غریبی میکنند.
دوم اینکه در خانواده ی گسترده فاصله زیادی بین نسلها وجود ندارد. چون در یک خانه کودک، نوجوان، بزرگسال و سالخورده ها و حتی گاهی بزرگترهایی از دو نسل در کنار هم به معیشت می پردازند.
در خانواده وسیع کودکان متکی به جمع، نوعدوستی، ابراز حس هایشان، ابراز عشق، وفاداری و انجام وظیفه نسبت به جمع را میآموزند.
در کل لازم است اشارهای کنیم به ارزشهای دیگری که خانواده اسلامی باوفادار بودن به سنتها و قوانین دینی از آنها استفاده می کند. این مسئله که مسلمانان الکل مصرف نمی کنند و مواد مخدر نیز به کار نمی برند عامل پایداری و قدرت بیشتر خانواده است. دیگر آنکه در اسلام قمار حرام است و امرار معاش همه ی افراد خانواده از یک محل مشخص و با توجه به صلاحدید سرپرست خانواده در اختیار اعضا قرار گیرد.
خانواده بنیادی آسمانی است که با خلق انسان به وجود آمده و نسل بشر نیز حاصل این بنیاد است. بنابراین خانواده جایگاه بسیار عظیمی در دین اسلام دارد و بطن یک جامعه را درست می کند، زیرا خانواده که سلامت باشد یعنی جامعه سلامت است.
نویسنده:پروفسور ismail faruqi