قدر آزادی را بدانید
تاریخنگاری بیشرح و بسط به توپ بستن مجلس در روز دوم آفتاب تموز تهرون… خیلی گذشته، از روزی که ممد علیشاه دلش میخواست نوک مجلسیان را بچیند و با سعدالدوله دسیسه میکردند و به قزاق برای خرابکاری پول میدادند و توی نامه شاه به مجلس مینوشتند که: «مجلس باید قانون وضع کند و حق دخالت در امور مجریه و امور مردم را ندارد.»
شاید صد و چند سال، اما از روزی که بالاخره محمدعلیشاه با لیاخوف قرارداد توپ بستن مجلس را بست گمانم، حالا گیرم که داستان را هزار بار گفته باشم، از مرگ در غربت محمدعلیشاه، از گلایهاش به عمهاش ملکه ایران که خانه خراب شده بود، به خاطر توپ بستن مجلس یا از دربهدری خاندانش یا چه میدانم از استبداد صغیر و خفقان یکساله و خردهای دربارش…
پس میماند خاطرات در هم و برهم اما عجیب و پر ماجرای مردی که صد و چند سال پیش در ۱۲۸۷ شمسی، خودش را حبس خانه میکند تا تاریخ را درست روایت کند، مردی که برادرش وکیل مجلس است، خودش مشروطهخواه است اما تندرو نیست و وقتی سید محمد بهبهانی و سیدمحمد طباطبایی را با غل و زنجیر میبرند به باغشاه با اشک مینویسد که فساد تمام ایران را فرا گرفته، اما از آن طرف به بمباندازی تندروها هم میگوید کار خراب و خلاصه جوری مینویسد که آدم خوب باور میکند… کاش ناظمالاسلامها زیاد بودند.
۱- روز سهشنبه ۲۳ جمادیالاولی ۱۳۲۶
«مسموع گردید هرکس را در کوچه و بازار و خیابان با اسلحه ببینند با تیر میزنند به این جهت و جهاتی دیگر که یکی از آنها نوشتن تاریخ است، راضی نشدم که خود را به کشتن بدهم. و الان که عصر است جز صدای توپ صدای دیگری شنیده نمیشود، چند نفر را هم فرستادیم تحصیل خبر نمایند، هرچه خبر رسید درج میکنم، ولی خدا گواه است از غصه ملت و سادات و علما دیگر حالتی باقی نمانده است. امروز روز امتحان است، هر کس شهید شد در راه وطن خوشا به حال او یا لایتنی کنت منهم فافوز فوزا عظیما.»
ناظمالاسلام کرمانی تاریخ بیداری ایرانیان
۲- دوم تیر ۱۲۸۷ را به خاطر بسپارید، همان روزی که قزاقها بعد از روزها کلنجار دولت استبدادی با مجلس، به دستور لیاخوف فرمانده بریگارد قزاق که در اصل به میل دولت روسیه قصد سرکوبی کامل مردم و مجتهدین را دارد، مجلس را محاصره میکنند و از مردم هشت نفر از آزادیخواهان را میخواهند و البته نمایندههایشان را؛ صور اسرافیل، سیدمحمد شیرازى مدیر سادات، بهاءالواعظین، ملک المتکلمین، سیدجمال واعظ، میرزا داوودخان سلطانالعلما مدیر مجله روحالقدس و قاضى ارادتى…. خب جواب مردم هم معلوم است، وگرنه چرا باید به توپ بسته میشدند؟
۳- روز سهشنبه ۲۳ جمادیالاولی ۱۳۲۶
صبح: «بازارها بسته، تعطیل عمومی، حتی اداره واگون و سایر ادارات دولتی و غیردولتی تعطیل. صبح برادرم شمس الحکما وکیل مجلس حرکت کرد که برود مجلس گفتم شب گذشته درباریها خیال شبیخون به مدرسه سپهسالار را داشتند، قدری تامل کن تا خبر برسد، جواب داد تکلیف ما وکلای مجلس این ایامبودن در مجلس است، وانگهی استخاره کردم رفتن خوب است و روانه شد. به فاصله نیم ساعت جناب مجد الاسلام مدیر روزنامه «ندای وطن» وارد بر بنده نگارنده شد، بسیار متفرق الحواس با چشم گریان و دل بریان، رنگ از رویش رفته و خون در بدنش جوش آمده. پس از ملاقات گریه او را دست داد که ای وای ملت، از مطلب مستفسر شدم، جواب داد شب گذشته قزاق و توپ و سرباز اطراف مجلس و مدرسه را گرفته و نه میگذارند کسی بر مجلسیان وارد شود و نه کسی از مدرسه خارج شود. چند نفری را هم گرفتهاند. در این بین صدای غرش توپ بلند شد و از صبح تاکنون… متوالیا صدای توپ و تفنگ عالم را فرا گرفته است….»قدر دانستن آزادی
۴- تاریخ میگوید نهچندان بعدتر از ماجرای به توپ بستن مجلس، اصل ماجرا و اهداف لیاخوف لو میرود، آن هم توسط یک روس نیمه بلغاری، به نام پانوف، که نماینده روزنامه «رچ» بود و طرفدار مشروطهخواهان و یواشکی نامههای محرمانه کلنل لیاخوف را دزدید و به دست یک انگلیسی مقیم روسیه رساند و خلاصه متن رسید دست ادوارد براون مستشرق و آبروریزی انگلیسها برای روسها شروع شد. آن هم وقتی مردم دنیا فهمیدند جناب کلنل روسی از قبل قصد دار زدن مجلسیان و به توپ و تیر بستن مردم را داشته که نظر مساعد دولت فخیمه روس را برآورده کند… ای بابا.
۵- روز سهشنبه ۲۳ جمادیالاولی ۱۳۲۶
ظهر: «پس از یک ساعت مشغول مذاکره بودیم اخوی شمس الحکما مراجعت نمود با حالی بد و رنگ پریده و گفت تا نزدیک مجلس رفتم، ولی مانع شدند از رفتن و گفت جمعی از وکلا را دیدم که مثل من مراجعت میکنند و نمیگذارند بروند و از قرار مسموع آقا سیدعبدالله ]بهبهانی[ و آقای سید محمد ]طباطبایی[ را کسی مانع نشده است، این دو بزرگوار تشریف بردند به مجلس…
ایشان هم از راهی دیگر رفته بودن محاذی انجمن آذربایجان که رسیدند سوارهای قزاق اطراف درشکه را ]گرفته[ و مانع از عبور آقا شدند، اجزا انجمن آذربایجان به یاری جناب آقا آمده بودند، جنگ بین آنها و قزاق در گرفت و چند تیر به طرف ملت به یاری جناب آقا آمده بودند، جنگ بین آنها و قزاق در گرفت و چند تیر به طرف ملت که یکدفعه نارنجک انداخته میشود چند نفر قزاق و چند اسب کشته شده است. قزاق رو به فرار میگذارد. اگر این مطلب صدق باشد، کار ملت گذشته، مفسدین کار خود را کردند. سیدحاجی آقا فراش روزنامه«کوکب دری» آمد و گفت سه عراده توپ از دست قزاق گرفته شد. به تصرف ملت در آمد.
در خیابان چراغ برق در قهوهخانه عرش جمعی از ملت سنگر بسته با تیر تفنگ سرباز و دولتیان را دفع میکنند. آقا شیخ مهدی پسر حاج شیخ فضلالله که از مجاهدین است، محرک شده است در مدرسه صدر و مسجد شاه صدرالعلما عده زیادی از سادات و طلاب کفن به گردن انداخته، قرآن سردست، بدون اسلحه عازم بر رفتن به مجلس و امداد از ملت بودند…»
۶- میگویند آن روز ۳۰۰ نفری کشته شدند، ۵۰۰ نفر هم خرد و خاکشیر و نابود، لابد چون پزشک و طبیب مدرسهدیده کم بود که به داد مردم برسد، بعد هم البته قشون قزاق که مقابله به مثل مردم را دیدند، دیوانه و تب زده به خانههای اطراف مجلس ریختند و بالاخره در باغ امین الدوله معروف سید محمد طباطبایى و آیتا… بهبهانى را گرفتند و حتی عمه محمدعلیشاه که شوهرش مشروطهچی بود، بیچاقچور توی کوچه انداختند.
۷- روز سهشنبه ۲۳ جمادیالاولی ۱۳۲۶
عصر: «جناب آقا سید عبدالله ]بهبهانی[ از قرار مسموع، در درشکه نشانیده با حال نظامی به اینطور که با آقا سیدمیرزا محمد ]طباطبایی[ فرار کرده بودند و عدهای نیز بایشان بودند از باغ راه قهوهخانه میبرند باغ امینالدوله… باری پس از ورود وکلا به باغ امینالدوله همگی زیر درختان متفرق و پراکنده شدند. امینالدوله چون امر را چنین بد دید، رفت توی اندرون زنها پنهان شد و فورا تلفون کرد به باغ شاه که حضرات و کلا آمدند به باغ، اعلیحضرت جواب دادند آنجا باشند تا کالسکه برسد، آنها را بیاورند. هنوز کالسکه شاهی نرسیده، قزاق و سرباز ریختند در باغ امینالدوله و بنای شلیک گذاردند، در این اثنا حاج میرزا اسمعیل آقا وکیل آذربایجان هدف گلوله شده افتاد و بعد از سه ربع ساعت مرد… آقا سیدعبدا… و آقا سیدمحمد و اجزا آقایان و شیخالرئیس که از علما و شاهزادگان بود به حالت کتک زیاد گرفتار و دستگیر آمدند… تا کالسکه آمده آقایان را بردند به باغ شاه.
لدی الورود قزاق و سربازها هجوم آوردند به طرف آنها که حشمتالدوله رئیس کابینه شاه که از سادات طباطبایی و مقرب شاه است خود را انداخته روی آقایان و مانع شد از اذیت آنها، باری آقای بهبهانی و طباطبایی را با طناب به پشت بستند و از قراری که آقا میرزا محمد صادق ]پسر آقای طباطبایی و مدیر روزنامه مجلس[ گفت آقایان را هم زنجیر به گردن انداختند.آزادی
۸- البته این جور که باز هم ناظمالاسلام مینویسد، بالاخره آقایان به وساطت میرزا ابولقاسم پسر بزرگ آقای طباطبایی که مخالف مشروطه بوده، ولی با کارهای شاه هم کاملا آبش در یک جوی نمیرفته از زندان به خانه میروند و تحت نظر قزاق میمانند، اما ملک المتکلمین نویسنده و میرزا جهانگیر خان صور اصرافیل مدیر روزنامه صور اسرافیل با طناب قزاق در باغشاه خفه میشوند و قبرشان هم بعدها میشود بیمارستان فیروزگر…
خود ناظم الاسلام هم با لباس مبدل از خانه فرار میکند تا بتواند بنویسد که خانه ظهیر الدوله را هم به توپ بستهاند و زنش را آواره کردهاند و ارشد الدوله شوهر آن یکی عمه شاه که داستانش را نوشتیم، از فرط ترس از طرفداران انگلیسی مجلس توپانداز دربار شده که البته خودش بعد از یک سال جلوی گلوله تیر همان مردم گذاشته میشود تا تبعید و مرگ شاهش را نبیند.
راستی یادم نرفته که کلنل لیاخوف هم هست همان که میرود روسیه پاداش بگیرد و یواشکی ترور میشود و روسهای وامانده توی رودربایستی انگلیسها باز هم به مجلس اجازه کار میدهند که آن وقت انگلیسها باز هم یواشکی موش بدوانند توی مجلس و مملکت ما. تاریخ است دیگر ضد و نقیض و پرماجراست و آدم را از کار و زندگی میاندازد وقت ورقزدنش… هیهات.
۹- ۲۴جمادی الاول ۱۳۲۶
فردا صبح: «آنچه شب گذشته علی التحقیق خبر رسید… که انجمن آذربایجان در مقام حمایت و مدافعه آقا (سیدجمال افجهای) تیر میاندازد به قزاق و یک نارنجک هم میاندازند به این انداختن بمب و شلیک بیموقع، قزاق برمیگردد باغشاه و اذن شلیک گرفته مراجعت میکنند و به شلیک توپ مجلس را منهدم و خراب میکنند. مدرسه سپهسالار را نیز گنبد و گلدسته او را خراب کرده و اسباب مجلس را که بالغ بر یک کرور تومن بوده به غارت بردند. مدرسه سپهسالار را نیز غارت کردند. انجمن آذربایجان و انجمن مظفری و خانه بانوی عظمی و خانه ظلالسلطان و دکاکین اطراف خراب و اسبابش غارت شد. مجملا ۹ ساعت جنگ بین ملت و درباریان طول کشید تا بالاخره ملت مغلوب و درباریان غالب شدند. عده مقتولین را مختلف میگویند لکن پس از تحقیق و استعلام خواهیم نوشت.»
همان منبع، فردا صبحش وقتی ناظمالاسلام میخواهد از پشت بام فرار کند.(قدر آزادی را بدانید)
بازدید:۳۹۲۱۵۳