مشاوره کودکان:لذت بخشش و همکاری کودکان
خوی بخشش و گذشت از میزان طلاقها، تعصبات فردی و جمعی، و نفرتها و کینهها خواهد کاست.
بخشندگی و بلندنظری انواع یا سطوح گوناگون دارد. اساسیترین و مهمترین آن بستگی به روح انسان دوستی پیدا میکند و نوع دیگر آن اکتسابی و کمعمق است و همچنان حائز اهمیت.
نوع اساسی بخشندگی و تعاون در دوران طفولیت شکل میپذیرد و گاه در همین زمان به عللی چند از میان میرود. کودکان در سن دو ماهگی، چون در برابر چهرهای شاد قرار گیرند، با لبخندی پاک و سرورآمیز پاسخ میدهند و در واقع ذاتا آمادهاند تا دست دوستی دراز کنند. و اگر مرتب توجه و علاقه ببینند، روح مردم دوستی در وجود آنها قوی میشود. شکل ابتدایی چنین حالتی را میتوانید در کودکی یک ساله هنگامی که میکوشند به همان سان که مادرش به او غذا میخوراند به مادر خود غذا دهد و یا زمانی که اسباب بازیهای خود را در اختیار کسی قرار میدهد که با وی دوستان رفتار میکند مشاهده کنید.
به هر حال حس همکاری و طبع سخاوتمندانه طی سه سال نخستین زندگی نسبتا خام و محدود است. کودکان یکی دوساله تمایل اندکی به سهیم شدن با دیگر کودکان دارند. و حتی عشق انها در روابط با پدر و مادرشان بیشتر تابع و وابسته است و ابتدا بساکن از وجودشان سرچشمه نمیگیرد. و چون با ناتوانی روبرو شوند، احساسات شدید منفی در قلبشان زبانه میکشد.
در طول این مرحله که احساسات ضد و نقیض به هم آمیختهاند والدینی که رهبران خوبی هستند و هم آنکه شیوه درست محبت و مهربانی را میدانند، به طریقی دوستانه و صمیمی گرم و انسانی کودک را قدرت میبخشند و جنبههای منفی خوی و منش وی را مهار میکنند. و اغلب این کار را به طور ذاتی و بیآنکه آگاهانه درباره آن بیاندیشند انجام میدهند.مشاوره کودکان
به عقیده من، حتی در دوران سه سال نخست زندگی، والدین میتوانند گامهای موثری برای تشویق فرزند خود به همکاری بردارند. دست کم نباید روشی پیش گیرند که امیال خودسرانه کودک بر آنها تحمیل گردد و یا از رفتارشان سوءاستفاده شود. نباید به کودک یکساله اجازه دهند که عمدا آنچه دم دست اوست بشکند و یا غذا و وسائل پیرامونش را صرفا به خاطر بازی و سرگرمی بهم بریزد و بپاشد. وقتی کودکی در دنیای بیریای خود شی کوچک جلو دستش را به عنوان هدیهای به آنها میدهد، باید با گشادهرویی آن را بگیرند و فرزند خویش را به خاطر سخاوتمندیاش ستایش کنند.
پدر یا مادر میتوانند کودک دو ساله خود را تشویق کنند که از میان یک مشت اسباب بازی که دوروبر او ریخته، چیز معینی را بردارد و برای آنها بیاورد. یک مادر میتوان گاهگاه از پسر خردسال خود بخواهد که در حمل شیئی کوچک از این اطاق به آن اطاق به وی کمک کند و یا به او بگوید که پوشک خواهر کوچکش را بیاورد. اگر پسرک نسبت به خواهر نوزادش خست و تنگ نظری به خرج میدهد والدین بیدرنگ باید مسیر این حالت روحی او را تغییر دهند و به وی بگویند. «ما نباید از این کوچولو بدمان بیاید. باید دوستش بداریم و بوسش کنیم؛ اینطوری» چنین بیانی برای پدر و مادری که پاکدل باشند، ممکن است ریاکارانه جلوه کند، اما این تنها راهی است که میتوان بیاری آن انسان دوستی را در وجود آدمی نشو و نما داد- بر کنار زدن تنفر و تنگ چشمی و برانگیختن محبت و بلند طبعی.
پس از سه سالگی، کودکانی که در راه بخشندگی و همکاری بدرستی پرورش یافتهاند خود بخود سازگارتر و با محبتتر میشوند. این ویژگی، پارهای بعلت آن است که احساسات منفی آنها تحت کنترل در آمده و پارهای به سبب آن است که در این سن و سال طبعا خونگرمتر میگردند. نیز پارهای به خاطر آغاز احساسات جنسی کودکانه آنها و پارهای از برای توانایی آنان در همسانی با دیگران است. ما این شور و عشق چند بعدی را هنگامی که کودک پدر و مادر خویش را در این زمان میستاید و سخت در تلاش است که همچون آنان، باشد بعیان میبینیم. در این سن کودک با افراد خارج از خانواده- حتی پزشکی که هنگام معاینه ممکن است موجب رنجش او شود- به سرعت دوست میشود و دستهای خود را دور گردن هر دوست تازهای حلقه میکند. از بازی با کودکان دیگر، از همکاری با آنها و از سهیم شدن اسباب بازیها با آنها بسیار دلشاد میگردد.
از سن سه سالگی بدانسو، محبتهای کودک که گاهگاه به یکباره جلوهگر میشود، میتواند شکل بگیرد و به صورت عادت در آید. در این هنگام پرورش حس همکاری و دوست داشتن دیگران بهتر از هر زمان دیگر امکان پذیر است. باید از کودک انتظار داشت که مودب باشد و کلماتی چون سلام و مرسی و ببخشید را به طور طبیعی و به موقع ادا کند.
باید رد جمع و جور کردن وسایل خود با اندکی نظارت و سرپرستی مهارت پیدا کند و باید تشویق شود که با والدین خویش در انجام کارهای سبک- ولو آنکه بیاثر باشد- همچون گردگیری، چیدن میز غذا، خشک کردن ظرفها، آوردن شیشه شیر نوزاد و مواظبت از او کمک کند. بین سه و چهار سالگی گاه میتوان از کودک خواست که در خانه پادویی کند، در منزل را باز کند و در موقع خرید به همراه پدر یا مادر، پاکت یا زنبیل کوچکی به دست گیرد. از ذوق هنری کودکان برای تهیه کارتهای تبریک و کار دستیهایی که به عنوان هدیه ممکن است بدوست و آشنای همسن خودشان داد نباید غافل بود.لذت بخشش
دلیل آنکه اصرار میورزدم کودکان سه ساله یاری دهنده رفاه خانواده خویش باشند نهتنها برای آن است که آنها کاملا یارای همکاریهای اندک را دارند و از این کار احساس غرور میکنند بلکه از آنرو نیز هست که کمتر پدر و مادری از آنان چشمداشت کمک دارد و یا حتی از قدرت و توانایی آنها برای انجام همکاری آگاه است. دو چیز مرا به میل و استعداد سه سالگان برای کمک و همکاری آشناتر ساخت. یکبار من از مادرانی که فرزندان دوقلو داشتند، درخواست کردم که از طریق نامه مرا از تجرباتی که در این زمینه داشتهاند مطلع کنند، قریب دویست پاسخ به دستم رسید. پارهای از آنها که بیش از دوقلوی نوزاد خود فرزندی سه ساله داشتند نوشتند: «کمک گرانبهای فرزند بزرگ سه سالهام در نگهداری از دو نوزادم باورناکردنی است» همچنین گروهی از کودکان سه ساله که در یکی از بازداشتگاههای اسرای جنگی در آلمان بزرگ شده بودند و بیگمان از توجه و محبت مادری بدور مانده بودند، توسط آنا فروید به پرورشگانی در لندن انتقال یافتند. نوع دوستی و غیرپرستی این کودکان شگفتانگیز بود. آنها نهتنها فقط به طور کلی مراقب یکدیگر بودند و بهمدیگر کمک میکردند، بلکه حتی وقتی پسری میدید که هنگام غذا خوردن پسر کنار دستش قاشق یا غذا ندارد، بدون تردید خاطر قاشق یا غذای خود را به او میداد و خود به تماشا مینشست.
والدینی که میگویند: «راحتتر است که خودم این کار را بکنم» یا «بگذار بچه سرگرم کار خودش باشد، از او چه کمکی ساخته است؟» خطا میاندیشند. اهمیت حس همکاری و یار ی دهندگی، بهنگام رشد کودکان کمتر از اهمیت سلامت جسم و روان آنها نیست. گذشته از این برای کودک، کمک کردن سرشار از لذت است. کودکانی که از آنها انتظار مدد رود شادابتر و سرزندهترند.
بین شش تا دوازده سالگی کودکان میتوانند بسیار بیش از سالهای گذشته عمر خود صمیمی و یاری دهنده باشند- میتوانند رختخواب خود را مرتب کنند، اطاق خود را تمیز نگاهدارند، وسایل کار و بازی خود را در جای معین قرار دهند، لباسهایشان را در جارختی آویزان کنند و زیر جامههای شسته خویش را در کشوهای جالباسی قرار دهند.مشاوره کودکان
اینکه به کودکان اجاه داده شود در موردی معین کمک کنند و یا در کارهای خاص روزانه همکاری کنند چندان مهم نیست. مهم آن است که به کمک و همکاری دعوت شوند و در برابر انجام کار انتظار مزد و پاداش نداشته باشند. والدین باید گاهگاه از کودک بخواهند کارهای تازه ای، علاوه بر آنچه در روزهای پیشین میکردند، به انجام رسانند اما این انتظار هرگز نباید خارج از توانایی و حوصله کودک باشد. اگر کودک بپرسد: «چقدر میدهید که این کار را بکنم؟» باید به وی گفت «این کار را برای کمک به همه ما میکنی.»
همکاریهای فرزند در این دوران باید جدیتر از آن باشد که صرفا موجب خشنودی سطحی او و یا شما گردد. او باید بیاموزد که در رفتار خویش صمیمی باشد و آمادگی کمک به پدر و مادر و یا حتی افراد بیگانه در وجود وی روز افزون گردد. گاه باید پای را از این فراتر نهاد و مثلا کودک را در طرحهای بشردوستانه سازمان یونیسف شرکت داد.
فرزندانی که بسن بلوغ نزدیک میشوند میتوانند مسئولیتهای بزرگتری را در خانه بپذیرند: هنگامی پدر و مادر بیرون از منزل هستند از خواهر یا برادر خردسال خود نگهداری کنند و یا حتی به والدین خود در نظارت و سرپرستی فرزندان کوچکتر یاری دهند، آنها را خواب کنند و یا به آنها غذا بدهند. با این همه، چون تکالیف دبیرستان نوجوانان در این ایام سنگین است نباید از آنها خواست که کارهای سنگینی چون بچهداری و آشپزی انجام دهند. نیاز آنان به تفریح و استراحت نباید با توقعات بیمورد نادیده گرفته شود.
ایده و اندیشههای یک نوجوان به ویژه در سالهای دبیرستان به غلیان میآید. هم درا ین سالهاست که به او باید فرصت داد تا به مصائب جوامع بشری، نابرابری انسانها و دشواریهای لاینحل جامعهای که خود در آن زیست میکند بیاندیشد و از برای مبارزه با آنها خود را بسهم خویش آماده سازد.
این موضوع مهم را در نظر داشته باشید که در پرورش فرزندان در هر زمینه خاصی که زیاده روی شود و مثلا والدین پیوسته امری را برخ کودک بکشند یا لحنی خشن و آمرانه و سرزنش آمیز بکار برند، نتیجهاش آن است که فرزند بخصوص در آستانه بلوغ به خشم آید و حوصلهاش سر رود و واکنش منفی نشان دهد. بسخن دیگر اصرار و تاکید بیش از حد والدین در هر جنبهای کودک را به جای اآکه حرفشنو کند، وی را به خصومت وامیدارد.
قدمی فراتر میگذارم و میگویم که هرگاه والدین مدام با غروند و لحنی سرکوفتآمیز از فرزند خود بخواهند با آنها کمک و همکاری کند پاسخ جز اکراه نخواهند شنید. و این نکته ما را به حقیقت اساسی درباره مهربانی واقعی پدر و مادر باز میگرداند- کودک به همان نحو واکنش نشان میدهد که باوی رفتار شود. از سوی دیگر نباید پنداشت که پدر یا مادر تنها در صورتی میتوانند حس تعاون و مددکاری را در فرزند خویش به وجود آورند که پیوسته به وی لبخند بزنند و ابراز محبت کنند. پیداست که چنین روشی برای کمتر پدر و مادری امکانپذیر است. در واقع، والدین باید در رفتار و بیان خود محکم و استوار- و حتی گاه سخت گیر و عبوس- باشند تا کودکان را وا دارند بدرستی عمل کنند و انگاه از برای نیک رفتاری آنها، دوستشان بدارند و با آنان مهربان و صمیمی باشند. همکاری کودکان
اگر احساس درونی حیاتیترین جنبه را داراست، پس چرا باید درباره تجلی احساس کودک بخود دردسر بدهیم و هر روز از او بخواهیم که یاری دهنده باشد؟ حقیقت آن است که حتی در بر گزیدهترین افراد آدمی آنقدر خست و تنگ چشمی، خودخواهی، بیاعتنایی و بیفکری هست که گاه و بیگاه آنها را را کسانی ناخوشایند و نفرت انگیز جلوه گر سازد. تنها راه زدون این خصوصیات، رفتار عاقلانه و ماهرانه والدین برای به انضباط درآوردن کردار فرزند در دوران کودکی است. بسیاری از کودکان را میبینیم که پدران و مادرانی با محبت و خونگرم دارند اما کمتر مورد تقاضا برای کمک و همکاری قرار میگیرند. اینگونه کودکان ویژگیهایی خوب و درست خواهند داشت و بنو به خود والدینی وظیفه شناس خواهند بود. با تمام این احوال اینان، چه بهنگام کودکی و چه در زمان بلوغ افرادی فاقد روحیه همکاری و یا حتی زودرنج و عصبانی خواهند بود.
شاید همین کسان بدون اینکه خود متوجه باشند برای دیگران ایجاد مزاحمت کنند، با کفاش و خیاط به درشتی سخن بگویند، با همسر خود به نزاع بپردازند، به افکار متعصبآمیز متوسل شوند، و در هیچ یک از برنامههای همگانی جامعه مشارکت نورزند. این اشخاص در فهمیدن دیگران کوششی بخرج نمیدهند و هرگز از مسیر خویش برای یاری دادن آنان منحرف نمیشوند.
در بسیاری از نقاط دنیا و در بسیاری از ادوار تاریخ کودکان را با احساسی قوی مبنی بر اینکه زندگی آنها میبایست وقف گروههایی شود که وجودشان مهمتر از خود آنها به عنوان افراد دست بار میآورند در اسپارت دوران باستان، در اسرائیل و در اتحاد جماهیر شوروری خدمت به هممیهنان محور تربیت کودکان شمرده میشود. لذت بخشش و همکاری کودکان
در دوران قرون وسطی این احساس را در کودکان قوت میبخشیدند که وجودشان در دنیا صرفا به خاطر اجرای مقاصد الهی است. در اجتماعات فراوانی برای فرزندان در تمامی مراحل رشد آنها این امر را روشن میسازند که مسئولیت اصلی آنان ایجاد رفاه و آسایش خوانده گسترده است و به همین منظور باید همیشه نسبت به بزرگان احترام قائل شوند و یاری دهنده آنان باشند، شغلی را برگزینند که بهتر بتوانند به افراد بزرگتر از خود خدمت کنند و حتی با کسی ازدواج کنند که مورد بزرگان آنهاست.
در جوامع صنعتی، بویژه در قرن حاضر، وضع به کلی متفاوت است. آرزو و هدف اصلی والدین، در اینگونه جوامع آن است که فرزندان خویش را بنحوی پرورش دهند که نسبت به آنچه خود انتخاب میکنند موفق و سعادتمند باشند. عموما هیچگونه پیوندی در کار نیست. جوانان اغلب گمان میکنند که تنها مسئولیت آنان داشتن تحصیلات خوب و گزینش راههای مشخص فردیست. به نحوی که در راه خویش، نه به خاطر دیگران و نه از برای مملکت و هموطنان خود، بلکه صرفا برای منافع فردی و احیانا خواستههای همسر و فرزندان خویش پیش بروند.
این فلسفه که هر کس از برای خود بیاندیشد شاید در مراحلی از زندگی اجتماعی سودمند باشد. مثلا در امریکا زمانی که جامعهای نوین در حال پیدایش بود مسئله فردیت کارآیی داشت، اما چنین فلسفهای امروز برای حل مسائل حاد اجتماعی به کار نمیآید.
در زمان ما اجتماعات صنعتی و باصطلاح پیشرو به صورتی بیمانگیز و روزافزون با طلاق و جدایی پدر و مادرها روبرو هستند. شکافهای پی در پی بین زن و شوهرها نهتنها برای کودکان بلکه برای والدین نیز زیانبخش است. اغلب ازدواجهای دوم بسادگی ازدواج نخست از هم میپاشد و وضع ازدواجهای بعدی نیز به همین منوال است.
در نظر داشته باشید که طلاق ضربهای است که تعادل روحی فرزندان را از میان میبرد. بیثباتی ازدواج، با رشد کودکانی که خود شاهد جدایی پدر و مادر بودهاند فزونی میگیرد، زیرا آنها نیز با انتظار شکست بزندگی زناشویی روی میآورند.مشاوره کودکان
در همین اجتماعات، تبعضیات نژادی و نفرتها و کینه توزیهای گروهی دشواری تلخ دیگریست که استحکام و هماهنگی جامعه را تهدید میکند. پیداست که این چنین احساسات تلخ و سیاه، نه به خاطر اختلافات واقعی بین گروهها و فرقهها، بلکه به سبب خودبینی و ترس ناشی از جهل پدیدار میشود.
همه این دشواریها براثر نیروهای گوناگون به وجود آمدهاند و پرورش نسلهای آتی کودکان بنحوی که میل بیشتر برای خدمت به دیگران داشته باشند، تنها قسمتی از این دشواریها را میتواند برطرف سازد. کوتاه سخن آنکه آدمی طبعا هنگامی خود را سعادتمندتر حس میکند که به دیگران یاری دهد.
بازدید:۴۵۹۷۵۲