مشکلات دختران ورزشکار
یعنی خاصیت اصلیاش این بود. حالا خم و راستی هم میشدیم و شاید بدو بدویی هم میکردیم. اما هیچ وقت برایمان جدی نبود. ولی صحبت از رشته تربیت بدنی که میشود، باید این تصورات را کنار گذاشت. اینجا دیگر ورزش یک رشته است برای خودش و دانشجویانش جدیاش میگیرند. اما آیا این دانشجویان هم جدی گرفته میشوند؟
کجا کار کنیم؟
ورزش بانوان در کشور ما با مشکلات زیربنایی مواجه است. آن روزها، معلم ورزشمان که در ضمن ناظم مدرسه هم بود، زنگ ورزش ما را به کلاس جبرانی ریاضی و یا حتی ایجاد بسیج دانشآموزی برای تمیزکردن حیاط مدرسه اختصاص میداد. او نمیدانست این کار به ظاهر عاقلانه او، ظلمکردن به نسلی است که شالوده اجتماع ماست و سلامت جسمی و روحی و موفقیت یک اجتماع با سلامت او پیوند خورده است.
گذشته از چنین مسائلی، حالا ما حتی در دانشگاه و در رشته تربیت بدنی که علمیترین حوزه ورزشی جامعه به حساب میآید، با مشکلاتی مواجهیم که کمتر کسی به آنها توجه میکند. صحبت کردن با عده زیادی از دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه تهران در محوطه دانشگاه، سالنهای ورزشی و کلاسهای درس در مورد آینده کاری مورد انتظارشان ما را به دو عنوان شغلی میرساند؛ مربیگری ورزشی در باشگاهها و دبیری ورزش مدارس. آنهایی هم که همت بیشتری دارند و میخواهند درسشان را در سطوح بالاتر تحصیلی ادامه دهند، جز این دو شغل، یا به حوزه مدیریت ورزش فکر میکنند و یا به تدریس در دانشگاهها.
یکی از اساتید دانشگاه تهران میگوید: «به علت وجود مشکل در بازار کار، تعداد پذیرش فعلی دانشگاهها در رشته تربیت بدنی، کفاف میدهد و پذیرش بیش از این، تنها باعث بهوجود آمدن خیل فارغالتحصیلان بیکار این رشته در جامعه خواهد شد.»
این در حالی است که حتی در حال حاضر، بسیاری از دانشجویان و فارغالتحصیلان تربیت بدنی، آینده شغلیشان را در زمینههایی نامرتبط با رشتهشان دنبال میکنند. یک دانشجوی سال آخر تربیت بدنی میگوید: «حتی مطمئن نیستم که انتخاب آرایشگری و تصمیم به تاسیس سالن آرایش، ناشی از علاقهام به آرایشگری است یا نقص در بازار کار رشتهام»!
کجا ورزش کنیم؟
مشکل دیگر دختران ورزشکار و به تبع آن دانشجویان دختر رشته تربیت بدنی، مشکلات پوششی است که در کشور ما بحثهای زیادی پیرامون آن وجود دارد و همچنان یکی از مسائل حلنشده ورزش بانوان است. سوال اینجاست که برای یک ساعت ورزش و فعالیت سالم، زنان باید کجای شهر را برای پیدا کردن یک پارک مناسب و ورزشگاه سرپوشیده جستوجو کنند؟! آیا اماکن ورزشی موجود، کفاف زنانی را میدهد که نیمی از جامعه را تشکیل دادهاند؟! بانوان شهرستانی که از پارکهای معدود بانوان و همین تعداد اماکن ورزشی تهران و شهرهای بزرگ محرومند، چقدر و تا کی باید با مشکلاتی از این قبیل، دست و پنجه نرم کنند و گاه حتی برای یک پیادهروی ساده در محله سوال و جواب پس بدهند؟!
استاد! چیچیِ چی؟
فصل، فصل سوتی نیست اصلا. یک حال و هوای دیگری دارد. استادها مهربان میشوند، نمره خوب میدهند (سلام استاد!)، امتحان آسان میگیرند. خلاصه سوتی و اینها الان نمیگیریم. یعنی جرئتش را نداریم. اما یک استثنا دارد؛ اینکه جزو دانشجویانی باشیم که امتحانات را دادهاند رفته یا اینکه درس استاد سوتیدهنده را پاس کرده باشیم. اینجاست که میتوانیم سوتیهایش را تعریف کنیم. یعنی خطر باید رفع شده باشد. اینها خواص این یکی دو ماه است. سخت نگیرید، میگذرد.مشکلات دختران ورزشکار
سر یکی از کلاسها، بحث بازنماییکردن مسائل مختلف در رسانهها بود و اینکه هر چیزی به چه نحوی در رسانه نمایش داده میشه. استاد در حال توضیح دادن این بود که این وسط بعضی چیزها اغراق شده یا متفاوت با واقعیات جلوه میکنند. بعد خواست مثال بزند، گفت: مثلا فرض کنید یک سیب سرخ در رسانه بخواهد نشان داده شود. قطعا «سیبی سرخ بازنمایی» از سرخی سیب واقعیت بیشتره! اول کمی همدیگر را نگاه کردیم بعد که مطمئن شدیم درست شنیدهایم، زدیم زیر خنده.
سر یکی از کلاسها بحث دادگاه و دادگاهکشی و این چیزها بود. یادم نیست دقیقا بحث از کجا شروع شد و کجا میرفت، اما وسطهای کار بود که استاد در جواب یکی از دانشجوها اومد بگه مسائل خیلی پیچیده میشه گفت: فکر میکنید خیلی ساده میرن دادگاه و همه چیز حل میشه؟ این جوریها نیست. شاکی شاهد میاره، طرف وکیل میگیره، وکیل مدرک میآره، مدرک شاهد میآره! البته استاد حتما میدانند مدرک چیزی نیست که بتواند شاهد بیاورد، ولی به هر حال… در این لحظه بود که کلاس رفت روی هوا.
دستورالعمل برای پیشگیری از بحران
صحبتکردن با معلمهای قدیم، یکی دو نکته مثبت و جاودان دارد. آنها همیشه توی دست و بالشان خاطرههایی از همکاران، بچه همکاران و حتی شاگردهای مدرسهشان دارند. خاطراتی که اگر همیشه آموزشی نباشند، گاهی هستند. به هر حال، آنها آموزش دیدهاند که با بچههای دیگران چطور برخورد کنند و این معلم عزیز، توضیح میداد که در سالهای ابتدایی دهه ۶۰، روانشناسهایی به مدارس فرستاده میشدند تا با معلمها درباره بچهها صحبت کنند و او خوب یادش مانده که این روانشناس، راهکارهایی هم برای جلوگیری از اتفاق ناخوشایند تجاوز به آنها ارائه داده بود. نمونهاش آنکه گفته بود؛ هیچوقت بچه را مجبور به کاری که نمیخواهد انجام دهد، نکنید. گفته بود؛ او ناامنی را حس میکند، اما نمیداند چطور آن را به زبان بیاورد، پس وقتی نمیخواهد پیش کسی بماند، وقتی نمیخواهد کسی را ببیند، او را مجبور به این کار نکنید. این نمونه راهکارها، گاهی میتواند آنقدر موثر واقع شود که باورکردنی نیستند. نمونهاش را میتوان در همین پروندههایی پیدا کرد که این روزها دربارهشان بحث میکنیم. پروندههای موجود درباره آنچه «آزار و اذیت» میخوانندش، نشانههایی برای آنها دارد که خوب فکر میکنند و همیشه به دنبال راهحل میگردند، پس میتوان نگاهی دوباره به آنها انداخت و از تجربههایشان استفاده کرد. واقعیت این است که بیشتر آدمهایی که ما با نام قربانی میشناسیمشان، با مشکلاتی ساده روبهرو بودهاند، مشکلاتی که میتوانستند پیش از تبدیلشدن به بحران، کنترل شود. بیایید چند نمونه از این موارد را مرور کنیم:
۱- اگر از طرف یکی از اطرافیانتان احساس ناامنی میکنید، راه چاره شما سکوت نیست. به یکی از افراد خانوادهتان که ارتباط نزدیکی با او دارید، این ماجرا را اطلاع دهید و سریعا دنبال راه چارهای بگردید. این را بدانید که همیشه سکوتکردن بهترین راه ممکن نیست و همین کار شاید باعث شود دچار مشکلات عدیدهای دیگری شوید.
۲- اگر از طرف اعضای خانواده مورد تهدید قرار گرفتهاید، یا به هر دلیلی نمیتوانید مشکلتان را با آنها مطرح کنید، مشاوران مدرسه، مشاوران خانواده، روانشناسان و مشاوران نیروی انتظامی میتوانند به شما کمک کنند. در بیشتر کلانتریهای کشور، مشاورانی حضور دارند که در این مواقع به شما کمک خواهند کرد. این افراد کاملا به حرف شما گوش کرده و میتوانند کمکهای زیادی به شما کنند.مشکلات دختران ورزشکار
۳- از نه گفتن به موقعیتهای خطرناک یا ناامن نترسید. احتمالا با صفتهای «ترسو» و «بچه» خطاب میشوید، اما این صفتها که برای تحقیر به کار میروند، مربوط به خواستهای است که در هیچ شکلی به نفع شما نیست. پس نترسید و «نه» بگویید. این را بدانید که گاهی ممکن است با جملههای مختلف از طرف افراد مختلف تحریک شوید تا به آنها به خواستههایشان برسند. هرگز با این جملهها، روند تصمیمگیری مثبت خود را تغییر ندهید.
۴- لباسهای نامناسب در موقعیتهای نامتناسب، موقعیت خطرناکی برای شما میسازند.
۵- جمع آدمهای غریبه میتواند احتمال خطر را افزایش دهد. پس با صراحت و در کمال خونسردی و اعتمادبهنفس، از قرار گرفتن در جمع غریبهها خودداری کنید.
۶- فکر میکنید در یک محیط عمومی نمیتوان صحبت یا درددل کرد؟ اشتباه نکنید و به بهانههایی از این دست تن ندهید.
۷- رفت و آمد در ساعتهای شلوغ و با وسایل نقلیه عمومی، یکی از سادهترین راههایی است که جلوی مشکلات اینچنینی را میگیرد.
بازدید :۴۲۶۵۲۱